Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuous stock taking
U
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous inventory
U
موجودی مستمر
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
stock control
U
کنترل موجودی
stock check
U
کنترل موجودی
inventory control
U
کنترل موجودی
cyclical stock check
U
کنترل موجودی دورهای
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
stock control
U
کنترل موجودی انبار
stock control
U
کنترل وسفارش موجودی انبار
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
continuum
U
مستمر زنجیره
sustained yield
U
بازده مستمر
durably
U
بطور مستمر
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
annuity
U
مستمری سالانه مقرری مستمر
stock
U
موجودی موجودی کالا
stocked
U
موجودی موجودی کالا
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
store
U
موجودی
assets
U
موجودی
balance in hand
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
stock
U
موجودی
supplies
U
موجودی
holding
U
موجودی
stocked
U
موجودی
storing
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
reserve stock
U
موجودی ذخیره
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
stock record
U
سابقه موجودی
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
danger warning level
U
حداقل موجودی
inventory
U
موجودی کالا
idle stock
U
موجودی بی مصرف
safety stock
U
موجودی تضمینی
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
active stock
U
موجودی فعال
surplus stock
U
موجودی اضافی
inventory
U
فهرست موجودی
warehouse stock
U
موجودی انبار
inventory
U
لیست موجودی
cycle stock
U
موجودی فعال
stock account
U
حساب موجودی
excess stock
U
موجودی مازاد
buffer stock
U
موجودی ذخیره
surplus stock
U
موجودی مازاد
supplied
U
موجودی لزوم
complete inventory
U
موجودی کامل
stocked
U
موجودی ذخیره
inventories
U
موجودی کالا
financial assets
U
موجودی مالی
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
stock
U
به موجودی افزودن
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
موجودی انبار
stocked
U
به موجودی افزودن
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
capital stock
U
موجودی سرمایه
stocked
U
موجودی انبار
business inventories
U
موجودی تجاری
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
funded
U
موجودی دارائی
supplying
U
موجودی لزوم
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
funded
U
موجودی سرمایه
fund
U
موجودی سرمایه
inventory management
U
مدیریت موجودی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
quick assets
U
موجودی نقدشو
fund
U
موجودی دارائی
supply
U
موجودی لزوم
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
wardrobe
U
اشکاف موجودی لباس
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
wardrobes
U
اشکاف موجودی لباس
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
stock
U
موجودی کالا ذخیره
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
inventory reconciliation
U
تطبیق اسناد موجودی
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
stocked
U
موجودی کالا ذخیره
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
liability
U
تعهد موجودی بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
inventory
U
صورت دارایی موجودی
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
raw stock
U
موجودی مواد خام
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
maximum stock
U
حداکثر موجودی انبار
assets
U
موجودی شخص ورشکسته
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
stockholders
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
inventory reconciliation
U
تطابق موجودی با دارایی یکان
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
warehouse refusal
U
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yields
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
active stock
U
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
yield
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
subroutine
U
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
overstock
U
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
turnover
U
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
U
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
U
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com