Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jnd
U
کمترین تفاوت محسوس
just noticeable difference
U
کمترین تفاوت محسوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sensed difference
U
تفاوت محسوس
significance
U
محسوس
patented
U
محسوس
patenting
U
محسوس
patents
U
محسوس
sensible
U
محسوس
tangibly
U
محسوس
tangible
U
محسوس
patent
U
محسوس
phenomenally
U
محسوس
concrete
U
محسوس
phenomenal
U
محسوس
tangible property
U
دارائی محسوس
sense datum
U
شیی محسوس
tangible benefit
U
سود محسوس
inappreciable
U
غیر محسوس
impalpable
U
غیر محسوس
appreciable
U
قابل ارزیابی محسوس
markedly
U
بطور برجسته یا محسوس
phosphoresce
U
بدون گرمای محسوس
palpably
U
بطور محسوس یا اشکار
appreciably
U
قابل ارزیابی محسوس
sensibly
U
بطور نمایان یا محسوس
inappreciative
U
غیر محسوس جزئی
insensibly
U
بطور غیر محسوس
incorporal
U
مجرد غیر محسوس
perceivable
U
درک کردنی محسوس
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
feel
U
لمس کردن محسوس شدن
sense datum
U
امر محسوس وقابل تحلیل
feels
U
لمس کردن محسوس شدن
overt act
U
عملی که در عالم خارج محسوس باشد
to melted in to another form
U
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
gradate
U
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
debounce
U
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
exchanged
U
تفاوت
indifferent
U
بی تفاوت
indfferent
U
بی تفاوت
exchanging
U
تفاوت
margins
U
تفاوت
margin
U
تفاوت
noise margin
U
تفاوت خش
exchanges
U
تفاوت
amphoteric
U
بی تفاوت
discrepancy
U
تفاوت
diversity
U
تفاوت
diversities
U
تفاوت
exchange
U
تفاوت
difference
U
تفاوت
margine
U
تفاوت
apathetic
U
بی تفاوت
differences
U
تفاوت
low tide
U
کمترین حد
minimum
U
کمترین
least
U
کمترین
the least amount
U
کمترین
inflationary gap
U
وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
what the odds
U
چه تفاوت میکند
neutral equilibrium
U
تعادل بی تفاوت
tolerance
U
تفاوت مجاز
tolerances
U
تفاوت مجاز
product differentiation
U
تفاوت محصول
displaciment
U
تفاوت مکان
losing the exchange
U
تفاوت دادن
winning the exchang
U
تفاوت گرفتن
inequality
U
تفاوت نامعادله
inequalities
U
تفاوت نامعادله
price differential
U
تفاوت قیمت
minor exchange
U
تفاوت کوچک
permissible deviation
U
تفاوت مجاز
neutral stability
U
پایداری بی تفاوت
significant difference
U
تفاوت معنادار
bottom price
U
کمترین قیمت
to the very least
U
تا کمترین
[دست کم ]
the least amount
U
کمترین کار
ground state
U
کمترین نیرو
neap tide
U
کمترین جذر و مد
price cut to the bone
U
کمترین قیمت
minimum price
U
کمترین قیمت
minims
U
ذره کمترین
minim
U
ذره کمترین
rock-bottom price
U
کمترین قیمت
long odds
U
تفاوت زیاد درمسابقه
rank difference correlation
U
همبستگی تفاوت رتبه ها
standard error of difference
U
خطای معیار تفاوت
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
as cool as a cucumber
<idiom>
U
مثل یخ
[سرد و بی تفاوت]
by far
<idiom>
U
با تفاوت زیاد،بزرگ
make over
<idiom>
U
بی تفاوت جلوه دادن
they differ materially
U
تفاوت کلی با هم دارند
discrepancy
U
تفاوت اشتباه در حساب
sed
U
خطای معیار تفاوت
agio
U
تفاوت هزینه تسریع
last but not least
U
اخرین ولی نه کمترین
least significant digit
U
رقم با کمترین ارزش
least squares method
U
روش کمترین مجذورات
method of least squares
U
روش کمترین مجذورات
My salary is too small for me .
U
کمترین توجهی نکرد
lsc
U
کاراکتر با کمترین ارزش
minimal audible sound
U
کمترین صوت شنودپذیر
hurdle rate of return
U
کمترین نرخ بازده
Without the least regard .
U
بدون کمترین ملاحظه یی
neap season
U
فصل کمترین جزر و مد
minimal changes method
U
روش کمترین تغییرات
huffman tree
U
درختی با کمترین مقادیر
it shall not be scathed
U
) کمترین اسیبی به ان نخواهدرسید
it makes a t. difference
U
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
powers
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
normalization
U
را در محل با کمترین ارزش می افزاید
upset price
U
کمترین بهای مقطوع درهراج
minimal brain damage
U
کمترین اسیب مغزی موثر
powering
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
powered
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
straight face
U
چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
to split the difference
U
تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
total factor productivity
U
تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
balance of trade
U
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
trade gap
U
تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
markup
U
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
quality
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
qualities
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
ranged
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
I dont have an earthly chance.
U
کمترین شانس راروی زمین ندارم
ranges
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
LSD
U
Digit Significant Least رقم با کمترین ارزش
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
spanning
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
spans
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
balance of trade
U
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
compacts
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
machine
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
compact
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
compacted
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
not to have a prayer of achieving something
U
کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
limen
U
کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
crest clearing graph
U
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
clearance volume
U
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
elegant programming
U
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
logic seeking
U
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
LSD
U
رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
imperceivable
U
غیر قابل ادراک غیر محسوس
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
the concert of europe
U
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
reserve factor
U
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
machines
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
contrasts
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
tare
U
تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
noisy mode
U
سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
sensitivities
U
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity
U
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
mode
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com