Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
manufacturer
U
تولید کننده
producer
U
تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده
producers
U
تولید کننده
progenitive
U
تولید کننده
productive
U
تولید کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
producer
U
تولید کننده مولد
pistillate
U
تولید کننده مادگی
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
producers
U
تولید کننده مولد
genies
U
تولید کننده تناسلی
genie
U
تولید کننده تناسلی
rational producer
U
تولید کننده منطقی
reproducer
U
دوباره تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
gonocyte
U
سلول تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
producer's risk
U
ریسک تولید کننده
supplier
U
شرکت تولید کننده
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
smokey the bear
U
وسیله تولید کننده دود
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
absorbefacient
U
تولید کننده عمل جذب
toxicogenic
U
تولید کننده محصولات سمی
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
g.d.p deflator
U
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
homogonous
U
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
developing countries
U
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
middleman
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
middlemen
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
motorola
U
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
wrming message
U
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
well-off
<idiom>
U
ثروتمند
well fixed
U
ثروتمند
well off
U
ثروتمند
well to do
U
ثروتمند
well heeled
U
ثروتمند
well-heeled
U
ثروتمند
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
fortune hunter
U
درطلب زن ثروتمند
tycoons
U
ثروتمند بزرگ
multi-millionaire
U
بسیار ثروتمند
plutocracies
U
طبقه ثروتمند
well-to-do
<idiom>
U
بسیار ثروتمند
plutocracy
U
طبقه ثروتمند
affluent society
U
جامعه ثروتمند
multi-millionaires
U
بسیار ثروتمند
tycoon
U
ثروتمند بزرگ
wealthier
U
ثروتمند چیز دار
wealthiest
U
ثروتمند چیز دار
as rich as Croesus
<idiom>
U
مثل قارون
[ثروتمند]
wealthy
U
ثروتمند چیز دار
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
He is in the money.
U
پول پارومی کند ( خیلی ثروتمند است )
generic
U
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
pseudo random
U
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
carry
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carrying
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
Hayes Corporation
U
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carried
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebee
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler
U
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
sudorific
U
عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
self-
U
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
uncomitted countries
U
کشورهای غیرمتعهد
overseas
U
کشورهای بیگانه
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
developed market economy countries
U
کشورهای مرفه
poor countries
U
کشورهای فقیر
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
less developed contries
U
کشورهای کم رشد
allied
U
کشورهای هم پیمان
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
allied headquarters
U
قرارگاه کشورهای هم پیمان
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
federalization
U
تشکیل کشورهای متحد
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
the united states of america
U
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
retarded countries
U
کشورهای عقب مانده
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
The English speaking-countries.
U
کشورهای انگلیسی زبان
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
OAS
U
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
commonwealths
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
reactions from abroad
U
واکنش مردم در کشورهای خارجی
commonwealth
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
OPEC
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
orienting
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
orient
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
commonwealth games
U
جام کشورهای مشترک المنافع
trade follows the flag
U
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
isolationist
U
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
first world
U
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
satellites
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
Comparison with other countries is extremely interesting.
U
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
the big four
U
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
satellite
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
dumping
U
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
enclave
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclaves
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
nordic council
U
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
safflower
U
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
silver spoon
U
ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
pan american union
U
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com