Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
undertaker
U
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers
U
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking
U
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
morticians
U
مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
mortician
U
مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
governess
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
undertaking
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
geomancer
U
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
assumes
U
بعهده گرفتن
assume
U
بعهده گرفتن
to take in hand
U
بعهده گرفتن
at the owner's risk
U
بعهده مالک
To undertake . To take on.
U
بعهده گرفتن
To bear ( assume , accept ) a responsibility undertook the age of eighty .
U
مسئولیتی را بعهده گرفتن
presided
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
undertake
U
بعهده گرفتن قول دادن
undertaken
U
بعهده گرفتن قول دادن
undertakes
U
بعهده گرفتن قول دادن
presides
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
This check is on bank Melli .
U
این چه بعهده بانک ملی است
at the owner's risk
U
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
handler
U
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
handlers
U
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
leading lady
U
ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
pieceworker
U
مقاطعه چی
contract
U
مقاطعه
operators on incentive
U
مقاطعه چی ها
piece-workers
U
مقاطعه چی ها
incentive operators
U
مقاطعه چی ها
operator on incentive
U
مقاطعه چی
jobber
[piece worker]
U
مقاطعه چی
incentive operator
U
مقاطعه چی
piece-worker
U
مقاطعه چی
piece worker
U
مقاطعه چی
pieceworkers
U
مقاطعه چی ها
piece workers
U
مقاطعه چی ها
airy-fairy
U
کسی که خود را میگیرد
hydraulic cement
U
سیمانی که در زیر اب میگیرد
that right inheres in him
U
ان حق باو تعلق میگیرد
fully paid
U
که حقوق خودراتمام میگیرد
operator on incentive
U
مقاطعه کار
lumper
U
مقاطعه کار
pieceworker
U
مقاطعه کار
piece-workers
U
مقاطعه کار ها
incentive operators
U
مقاطعه کار ها
jobber
[piece worker]
U
مقاطعه کار
incentive operator
U
مقاطعه کار
piece workers
U
مقاطعه کار ها
fat work
U
مقاطعه کار
pieceworkers
U
مقاطعه کار ها
piece-worker
U
مقاطعه کار
jobber
U
مقاطعه کار
operators on incentive
U
مقاطعه کار ها
jobs
U
کار مقاطعه
contractors
U
مقاطعه کار
by the job
U
به طور مقاطعه
contractor
U
مقاطعه کار
piece worker
U
مقاطعه کار
by contract
U
بطور مقاطعه
job
U
کار مقاطعه
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
the freak takes him
U
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
heliograph
U
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
hookers
U
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hooker
U
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
candlelit
U
اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
lunt
U
کبریتی که بکندی اتش میگیرد
it is very easily done
U
بسیار اسان انجام میگیرد
jobbery
U
سوء استفاده مقاطعه
road contractor
U
مقاطعه کار جاده
timework
U
کار از روی مقاطعه
piecework
U
کار از روی مقاطعه
contract
U
مقاطعه کاری کردن
subcontracting
U
مقاطعه کاری فرعی
subcontracted
U
مقاطعه کاری فرعی
subcontract
U
مقاطعه کاری فرعی
subcontracts
U
مقاطعه کاری فرعی
assumpsit
U
مقاطعه کاری فرض
subcontractor
U
مقاطعه کار فرعی
subcontractors
U
مقاطعه کار فرعی
main contractor
U
مقاطعه کار اصلی
master builder
U
بنای مقاطعه کار
nursling
U
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
fusion reactor
U
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
bass clef
U
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
quantity allowance
U
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
aneroid
U
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
jobs
U
ایوب مقاطعه کاری کردن
job
U
ایوب مقاطعه کاری کردن
package deals
U
مقاطعه در بست و خرید یکجا
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
package deal
U
مقاطعه در بست و خرید یکجا
sheet lighning
U
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
kelson or keelson
U
کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
it is ridiculously small
U
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
quarterback
U
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks
U
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
warrantor
U
متعهد
promiser
U
متعهد
promisor
U
متعهد
committed
[to]
<adj.>
U
متعهد
[به]
warrantee
U
متعهد له
warranter
U
متعهد
promisee
U
متعهد له
warranties
U
متعهد
guaranty
U
متعهد له
guarantors
U
متعهد
guarantor
U
متعهد
obligator
U
متعهد
obligee
U
متعهد له
obligor
U
متعهد
warranty
U
متعهد
underwriters
U
متعهد
underwriter
U
متعهد
subscriber
U
متعهد
subscribers
U
متعهد
sureties
U
متعهد
surety
U
متعهد
outwork
U
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
decalescence point
U
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
grandfather clocks
U
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
cross to bear/carry
<idiom>
U
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
grandfather clock
U
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
discs
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
entrepremership
U
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
entrepreneur
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
professed
U
متعهد مدعی
guarantee
U
ضامن متعهد
guaranteed
U
ضامن متعهد
non-aligned
U
غیر متعهد
nonaligned
U
غیر متعهد
engages
U
متعهد کردن
bailee
U
ضامن و متعهد
engages
U
متعهد شدن
pledge
U
متعهد کردن
pledged
U
متعهد کردن
engage
U
متعهد شدن
pledges
U
متعهد کردن
stalwart
<adj.>
U
با وفا
[متعهد]
engage
U
متعهد کردن
guarantees
U
ضامن متعهد
guarantors
U
کفیل متعهد
federates
U
متعهد کرد
federating
U
متعهد کرد
plight
U
متعهد شدن
plight
U
متعهد کردن
federated
U
متعهد کرد
to bind
U
متعهد ساختن
federate
U
متعهد کرد
pledging
U
متعهد کردن
guarantor
U
کفیل متعهد
hot test
U
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
nonalignment
U
کشور غیر متعهد
release from the obligation
U
ابراء ذمه متعهد
engage
U
نامزدکردن متعهد کردن
engages
U
نامزدکردن متعهد کردن
guarantee
U
تکفل کردن متعهد له
guarantees
U
تکفل کردن متعهد له
guaranteed
U
تکفل کردن متعهد له
bind
U
متعهد وملزم ساختن
binds
U
متعهد وملزم ساختن
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
cold rolling
U
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
gantline
U
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
working section
U
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
bridge
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
perfect infinitive
U
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridged
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
comas
U
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma
U
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
bridges
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
obliged
U
متعهد شدن لطف کردن
pledging
U
متعهد شدن التزام دادن
obliges
U
متعهد شدن لطف کردن
oblige
U
متعهد شدن لطف کردن
Can I pin you down to that?
U
شما را به این متعهد بکنم؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com