English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
My patience has run out (is exhausted). U کاسه صبرم لبریز است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
My patience is exhausted ( worn out ) . U کاسه صبرم لبریز شده
Other Matches
There are wheels within wheels . U کاسه ای زیر نیم کاسه است
flushing U لبریز
flush U لبریز
flown U لبریز
fullest U پر لبریز
awash U لبریز
f. to the brim U لبریز
topful U لبریز
topfull U لبریز
overflow dam U سد لبریز
full U پر لبریز
overflowing U لبریز
brimful U لبریز
flushes U لبریز
replete U لبریز
full up U پر- مملو - لبریز
fill up U لبریز کردن
nov overflow dam U سد غیر لبریز
slopping U لبریز شدن
slop U لبریز شدن
slopped U لبریز شدن
overruns U اب لبریز شده
overrunning U اب لبریز شده
profuse U ساری لبریز
largest U درشت لبریز
large U درشت لبریز
overrun U اب لبریز شده
overflow U لبریز شدن
overflowed U لبریز شدن
overflows U لبریز شدن
over flow U لبریز شدن
run over U لبریز شدن
larger U درشت لبریز
spindrift U موج لبریز دریا
supercharge U لبریز شدن نیروی برق بیش از اندازه رساندن به
channel capacity U حداکثر جریانی که از یک کانال عبور میکند بدون لبریز شدن
flow U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flows U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
pappus U کاسه گل
cotyla U کاسه
in a lump sum U یک کاسه
mazard U کاسه
calix U کاسه گل
calycle U کاسه گل
calyx U کاسه گل
messmate U هم کاسه
cupule U کاسه
drinking cup U کاسه
crania U کاسه سر
sockets U کاسه
bowl کاسه
lump sums U یک کاسه
lump sum U یک کاسه
skull U کاسه سر
skulls U کاسه سر
socket کاسه
chalice U کاسه
craniums U کاسه سر
cranium U کاسه سر
bowls U کاسه
chalices U کاسه
oil seal U کاسه نمد
scal U کاسه نمد
knee cap U کاسه زانو
porringer U کاسه اش خوری
parasitism U کاسه لیسی
knee pan U کاسه زانو
kneepan U کاسه زانو
kiss-ass [American E] U کاسه لیس
lickspittle U کاسه لیس
loricate U کاسه دار
ass-kisser [American E] U کاسه لیس
scutum U کاسه زانو
minion U کاسه لیس
lickspittle U کاسه لیس
fawner U کاسه لیس
toady U کاسه لیس
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb> U کاسه از آش گرمتر.
bootlicker U کاسه لیس
brown-noser U کاسه لیس
puppet U کاسه لیس
cat's paw U کاسه لیس
sealings U کاسه نمدها
arse-licker U کاسه لیس
stuffing box U کاسه نمد
stooge U کاسه لیس
turtleback U کاسه پشت
doormat U کاسه لیس
yes-man U کاسه لیس
kegler U کاسه ساز
glene U کاسه چشم
eager beaver U کاسه گرم تر از اش
patella U کاسه زانو
patellae U کاسه زانو
kneecap U کاسه زانو
bowl U کاسه رهنما
bowls U کاسه رهنما
ball bearings U کاسه ساچمه
ball bearing U کاسه ساچمه
dipper stick U کاسه بیل
cup seal U بوبند کاسه
eye sockets U کاسه چشم
husk U غلاف یا کاسه گل
craniography U شرح کاسه سر
eye socket کاسه چشم
cranial nerve U عصب کاسه سر
husks U غلاف یا کاسه گل
brainpan U کاسه مغز
eyehole U کاسه چشم
socket کاسه چشم
socket کاسه بندگاه
sockets U کاسه بندگاه
seal U کاسه نمد
suck-up U کاسه لیس
hard shell U کاسه دار
corolla U جام گل کاسه گل
flower cup U غلاف کاسه گل
kneecaps U کاسه زانو
glene U کاسه مفصل
seals U کاسه نمد
consolidated debt U بدهی یک کاسه شده
carapace U کاسه سنگ پشت
calipash U کاسه لاک پشت
She had three bowls of soup. U سه کاسه سوپ خورد
toadyism U مداهنه کاسه لیسی
They put the blane on him . he was the scapegoat. U کاسه کوزه ها سر اوشکست
hardshell U کاسه دار سخت
suborbital U زیر کاسه چشمی
sockets U سرپیچ کاسه چشم
inferior calyx U کاسه پایین افتاده
housemaid's knee U اماس کاسه زانو
porringer U کلاه کاسه مانند
patellar U مانند کاسه زانو
patellate U مانند کاسه زانو
drinking vessel U فرف ابخوری کاسه
sound bow U کاسه زنگ اخبار
stifle bone U کاسه زانوی اسب
labyrinth seal U کاسه نمد لایبرنت
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . U کاسه گدایی دست گرفتن
To go round hat in hand . U کاسه گدایی بدست گرفتن
supra orbital U واقع دربالای کاسه چشم
sycophancy U مفت خوری کاسه لیسی
testudinarious U مانند کاسه سنگ پشت
testudineous U مانند کاسه سنگ پشت
testudinate U مانند کاسه سنگ پشت
there are wheels within wheels U زیرکاسه نیم کاسه است
postorbital U واقع در پشت کاسه چشم
toady U کاسه لیس مداهنه کردن
on good turn deserves another U کاسه جایی رودکه بازاردقدح
inferior ovary U تخم دان پایین تر از کاسه
inferior calyx U کاسه پایین تر از تخم دان
incomplete flower U گلی که یکی ازچهارقسمت ان کاسه
calipee U کاسه زیرین لاک پشت
infraorbital U واقع در زیر کاسه چشم
memento mori U کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
guarding U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
there is something in the wind U کاسهای زیر نیم کاسه است
More Catholic than the Pope . U کاسه داغ تر از آش ( دایه مهربانتر ازمادر )
calipash U قسمت بالای کاسه لاک پشت
corona borealis U کاسه یتیمان فکه اکلیل شامی
coronae borealis U کاسه یتیمان فکه اکلیل شامی
shells U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
One good turn deserves another . U کاسه جایی رود که باز آید قدح
belljar U نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
shelling U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
patelliform U مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
chevron seal U کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
cross bones U شکل استخوانهای ران که زیرشکل کاسه سرمیگذارندونشانه مرگ است
leather back U لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
calyx U طرح حقه یا کاسه گل که حالتی از گل شاه عباسی و یا گل ختایی را نشان می دهد
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
To sponge on some one . U کاسه لیسی کردن ( چاپلوسی کردن یا انگه شدن )
glenoid fossa or cavity U گودی مفصل کاسه مفصل
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com