Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assembly
U
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
alternative unit
U
واحدهای دیگر
it was skirted by trees
U
درخت هایی در کنار ان بود
ttl
U
SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
variable discharge turbine
U
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
mask
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
factory production
U
تولید کارخانهای
factory economy
U
اقتصاد کارخانهای
factory system
U
نظام کارخانهای
manufacturing industry
U
صنعت کارخانهای
lisps
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
crazing mill
U
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
canneries
U
کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
cannery
U
کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
chip
U
قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
chips
U
قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
si unites
U
واحدهای SI
derived units
U
واحدهای فرعی
practical unit
U
واحدهای عملی
recommend units
U
واحدهای پیشنهادی
hardware
U
واحدهای فیزیکی
electromagnetic units
U
واحدهای الکترومغناطیسی
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
fundamental unit
U
واحدهای اصلی
emus
U
واحدهای الکترومغناطیسی
emu
U
واحدهای الکترومغناطیسی
functional units of a computer
U
واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
international units
U
واحدهای جهانی برق
atomistic society
U
واحدهای کوچک تولیدی
units of measurment
U
واحدهای اندازه گیری
absolute electrical units
U
واحدهای الکتریکی مطلق
dopant
U
مین آن با خصوصیات نوع n یا p به قط عاتی تبدیل شده است
gig mill
U
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
discrete
U
که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
budgetary control
U
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
international call
U
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
charts
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charted
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
engineering units
U
واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
metric system
U
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
populating
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
multimedia
U
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
populate
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
warp set
U
[تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
control unit
U
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
partition
U
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions
U
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
wafer
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
Intel
U
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
planck law
U
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
main line program
U
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
powered
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powering
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
shops
U
کارخانه
shopped
U
کارخانه
coopery
U
کارخانه
house work
U
کارخانه
factories
U
کارخانه
factory
U
کارخانه
work
U
کارخانه
worked
U
کارخانه
shop
U
کارخانه
manufactory
U
کارخانه
workplaces
U
کارخانه
workplace
U
کارخانه
plant
U
کارخانه
plants
U
کارخانه
workhouses
U
کارخانه
factory-spun
U
نخ کارخانه ای
works
U
کارخانه
workhouse
U
کارخانه
studio
U
کارگاه کارخانه
plant construction
U
ساختمان کارخانه
pilot plant
U
کارخانه نمونه
He is running ( runs ) the factory .
U
او کارخانه را می گرداند
works inspector
U
بازرس کارخانه
copper smelting plant
U
کارخانه ذوب مس
packinghouse
U
کارخانه کنسروسازی
fulling mill
U
کارخانه قصاری
power stations
U
کارخانه برق
cotton factory
U
کارخانه نخ ریسی
packingplant
U
کارخانه کنسروسازی
gasworks
U
کارخانه گاز
factory chimney
U
دودکش کارخانه
works superintendent
U
مدیر کارخانه
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
shed
U
کارخانه سرپوشیده
cotton mill
U
کارخانه نخ ریسی
ex mill
U
تحویل در کارخانه
sirenic
U
سوت کارخانه
smeltery
U
کارخانه گدازگری
smelting plant
U
کارخانه ذوب
spinning factory
U
کارخانه نخ ریسی
studios
U
کارگاه کارخانه
manufacturing
U
کارخانه دار
ex factory
U
تحویل در کارخانه
industrialists
U
کارخانه دار
electric plant
U
کارخانه برق
power house
U
کارخانه برق
cut back
U
تعطیل کارخانه
industrialist
U
کارخانه دار
sheds
U
کارخانه سرپوشیده
shedding
U
کارخانه سرپوشیده
installation
U
کارخانه نصب
siren
U
سوت کارخانه
sirens
U
سوت کارخانه
generating plant
U
کارخانه برق
spinning
U
کارخانه نخریسی
generating station
U
کارخانه برق
car factory
U
کارخانه خودروسازی
breweries
U
کارخانه ابجوسازی
plants
U
نبات کارخانه
mill
U
کارخانه نورد
mills
U
کارخانه نورد
chimney stalk
U
دودکش کارخانه
cement plant
U
کارخانه سیمان
plant
U
نبات کارخانه
manufacturer
U
صاحب کارخانه
brewery
U
کارخانه ابجوسازی
manufaturer
U
صاحب کارخانه
lock out
U
تعطیل کارخانه
manufactoring plant
U
کارخانه تولیدی
cast steel plant
U
کارخانه فولادریزی
installations
U
کارخانه نصب
manufacturers
U
صاحب کارخانه
power station
U
کارخانه برق
bookbindery
U
کارخانه صحافی
gas works
U
کارخانه گاز
out
<adv.>
U
بیرون از کارخانه
ice plant
U
کارخانه یخ ساز
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
pottery factory
U
کارخانه چینی سازی
dockyard
U
کارخانه کشتی سازی
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
plants
U
محل کارخانه یا کارگاه
plant
U
محل کارخانه یا کارگاه
foundries
U
کارخانه ذوب فلز
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
cotton spinner
U
صاحب کارخانه نخ ریسی
foundry
U
کارخانه گداز فلز
foundry
U
کارخانه ذوب فلز
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
concreting plant
U
کارخانه بتن سازی
concrete plant
U
کارخانه بتن سازی
wirework
U
کارخانه سیم سازی
creamery
U
کارخانه کره گیری
mills
U
کارخانه اسیاب کردن
dockyards
U
کارخانه کشتی سازی
mill
U
کارخانه اسیاب کردن
metallurgical plant
U
کارخانه ذوب اهن
nailery
U
کارخانه میخ سازی
glassworks
U
کارخانه شیشه گری
plant
U
ماشین الات کارخانه
foundries
U
کارخانه گداز فلز
coking plant
U
کارخانه ذغال سازی
plants
U
ماشین الات کارخانه
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
stonework
U
کارخانه سنگ بری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com