Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
government
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
governments
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
cabinets
U
کابینه
cabint
U
کابینه
cabinet
U
کابینه
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boarded
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
cabinets
U
کابینه کمد
cabinet reshuffle
U
ترمیم کابینه
cabinet soildarity
U
وحدت کابینه
coalition cabinet
U
کابینه ائتلافی
cabinet
U
کابینه کمد
petty jury
U
هیئت داوری هیئت قضات
judicature
U
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
federal state
U
دولت متحده یا دولت اتحادی
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
panel
U
هیئت
corps
U
هیئت
panels
U
هیئت
commissioning
U
هیئت
commission
U
هیئت
commissions
U
هیئت
astronomy
U
هیئت
attitudes
U
هیئت
committees
U
هیئت
committee
U
هیئت
guize
U
هیئت
confranternity
U
هیئت
configuration
U
هیئت
configurations
U
هیئت
attitude
U
هیئت
bureau
U
هیئت اداری
bureaus
U
هیئت اداری
format
U
قالب هیئت
deputations
U
هیئت نمایندگی
legislatures
U
هیئت مقننه
hue
U
هیئت منظر
legislature
U
هیئت مقننه
hues
U
هیئت منظر
committee
U
هیئت یا کمیته
professoriat
U
هیئت استادان
boarded
U
هیئت ژوری
boarded
U
هیئت کمیسیون
commission
U
هیئت مامورین
board
U
هیئت ژوری
deputation
U
هیئت نمایندگی
physiques
U
ترکیب هیئت
physique
U
ترکیب هیئت
commissions
U
هیئت مامورین
board
U
هیئت کمیسیون
commissioning
U
هیئت مامورین
formats
U
قالب هیئت
institute
U
هیئت شورا
departments
U
قسمت هیئت
astronomically
U
مطابق هیئت
board of direcotors
U
هیئت مدیره
board of directers
U
هیئت مدیره
board of directors
U
هیئت مدیره
board of trade
U
هیئت بازرگانی
trial jury
U
هیئت منصفه
top drawer
U
هیئت حاکمه
political mission
U
هیئت سیاسی
collegium
U
هیئت یا کمیته
council ot ministers
U
هیئت وزراء
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
economic commission
U
هیئت اقتصادی
petty jury
U
هیئت منصفه
knightage
U
هیئت شوالیه ها
military comission
U
هیئت نظامی
military body
U
هیئت نظامی
department
U
قسمت هیئت
commissioners
U
عضو هیئت
commissioner
U
عضو هیئت
instituted
U
هیئت شورا
institutes
U
هیئت شورا
instituting
U
هیئت شورا
governing bodies
U
هیئت حاکمه
governing body
U
هیئت حاکمه
juries
U
هیئت منصفه
juries
U
هیئت داوران
jury
U
هیئت منصفه
jury
U
هیئت داوران
constituencies
U
هیئت موسسان
constituency
U
هیئت موسسان
astronomy
U
علم هیئت
astronomy
U
هیئت استرونومی
expedition
U
هیئت اعزامی
expeditions
U
هیئت اعزامی
faculties
U
هیئت علمی
faculty
U
هیئت علمی
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
bars
U
هیئت وکلاء
executive
U
هیئت رئیسه
executives
U
هیئت رئیسه
configuration
U
هیئت پذیری
directorates
U
هیئت رئیسه
configurations
U
هیئت پذیری
bar
U
هیئت وکلاء
staff
U
اعضاء هیئت
staffs
U
اعضاء هیئت
staffed
U
اعضاء هیئت
committees
U
هیئت یا کمیته
directorate
U
هیئت رئیسه
astronomically
U
از روی علم هیئت
grand jury
U
هیئت منصفه عالی
assize
U
هیئت قضات یا منصفه
panels
U
هیئت تشک پالان
panel
U
هیئت تشک پالان
backbencher
U
عضو هیئت قانونگذاری
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
grand juries
U
هیئت منصفه عالی
jurors
U
عضو هیئت منصفه
juror
U
عضو هیئت منصفه
cabinets
U
هیئت وزرا اطاقک
editorial staff
U
هیئت مدیره یانویسنده
masked balls
U
رقص با هیئت مبدل
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
cabinet
U
هیئت وزرا اطاقک
company
U
دسته هیئت بازیگران
backbenchers
U
عضو هیئت قانونگذاری
companies
U
دسته هیئت بازیگران
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
directorates
U
هیئت مدیره ستادی
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
transmute
U
تغییر هیئت دادن
to be masked
U
تدیل هیئت دادن
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
military body
U
هیئت رئیسه نظامی
president of the board
[ American E]
U
رئیس هیئت مدیره
chairman of the board
[of directors/managers]
U
رئیس هیئت مدیره
director
U
عضو هیئت مدیره
military assistance advisory group (maag
U
هیئت مستشاری نظامی
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
missionaries
U
وابسته به هیئت اعزامی
missionary
U
وابسته به هیئت اعزامی
constellation
U
هیئت صورت فلکی
directors
U
عضو هیئت مدیره
assembly
U
هیئت قانون گذاری
transmuting
U
تغییر هیئت دادن
transmutes
U
تغییر هیئت دادن
transmuted
U
تغییر هیئت دادن
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
delegacy
U
نماینده هیئت نمایندگان
constellations
U
هیئت صورت فلکی
respublica
U
دولت
powers
U
دولت
powering
U
دولت
state-
U
دولت
states
U
دولت
stated
U
دولت
stating
U
دولت
power
U
دولت
government
U
دولت
powered
U
دولت
state
U
دولت
mammon
U
دولت
governments
U
دولت
directorates
U
مقام ریاست هیئت مدیره
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
petit jury
U
هیئت منصفه دوازده نفری
uranological
U
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
assignees in bankruptcy
U
هیئت تصفیه امور ورشکسته
Soviets
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviet
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
verdict
U
رای هیئت منصفه فتوی
transfiguration
U
تبدیل هیئت تغییر شکل
cryptoboard
U
هیئت کشف رمز پیامها
secretariat
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariats
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
directorate
U
مقام ریاست هیئت مدیره
verdicts
U
رای هیئت منصفه فتوی
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
astronomical
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
astronomic
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
missions
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mandatary
U
دولت قیم
state-
U
دولت استان
national state
U
دولت ملی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com