Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forklift
U
ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
ballast
U
سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
hulks
U
کشتی سنگین وکندرو
hulk
U
کشتی سنگین وکندرو
luff
U
قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
sheet anchors
U
لنگر سنگین کمر کشتی نقطه اتکاء
sheet anchor
U
لنگر سنگین کمر کشتی نقطه اتکاء
coaster
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
coasters
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
downhaul
U
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
lyle gun
U
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
hawser
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawse hole
U
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
hatch way
U
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
ferrets
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
emcumber
U
سنگین کردن
loads
U
سنگین کردن
gravitating
U
سنگین کردن
gravitates
U
سنگین کردن
gravitated
U
سنگین کردن
load
U
سنگین کردن
clogs
U
: سنگین کردن
clogged
U
: سنگین کردن
gravitate
U
سنگین کردن
clog
U
: سنگین کردن
encumbers
U
سنگین کردن
incumber
U
سنگین کردن
encumber
U
سنگین کردن
encumbered
U
سنگین کردن
weight
U
سنگین کردن
encumbering
U
سنگین کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
trade-offs
U
سبک و سنگین کردن
lugged
U
سنگین حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
lug
U
سنگین حرکت کردن
trade off
U
سبک و سنگین کردن
delibration
U
سبک سنگین کردن
lugging
U
سنگین حرکت کردن
larrup
U
سنگین حرکت کردن
trade-off
U
سبک و سنگین کردن
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
stumping
U
قطع کردن سنگین افتادن
change down
U
به دنده سنگین حرکت کردن
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
stumps
U
قطع کردن سنگین افتادن
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
stump
U
قطع کردن سنگین افتادن
stumped
U
قطع کردن سنگین افتادن
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
low low
U
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
bolt
U
پیچ مخصوص قفل کردن در
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
letter of marque
U
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
spitton
U
فرف مخصوص تف کردن
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
blenders
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
drying furnace
U
کوره مخصوص خشک کردن
drying chamber
U
اطاق مخصوص خشک کردن
file brush
U
برس مخصوص پاک کردن سوهان
rougher
U
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
antimateriel agent
U
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
sail
U
با کشتی حمل کردن
sailed
U
با کشتی حمل کردن
commissioning the ship
U
فعال کردن کشتی
sailings
U
با کشتی حمل کردن
to take ship
U
با کشتی حمل کردن
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
imbark
U
در کشتی سوار کردن
jackhammer
U
مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
mountee
U
اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
space heater
U
بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
hackamore
U
مهاریاپوزه بند مخصوص رام کردن اسب
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
to lay one on a ship
U
کشتی را در بندر توقیف کردن
to go for a sail
U
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
cargo documentation
U
بارنامههای کشتی بارنامه کردن
ships
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
commissioning the ship
U
وارد خدمت کردن کشتی
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
to outgo
U
حرکت کردن
[به مقصدی]
[کشتی]
ship
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
ricer
U
رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
crop end saw
U
اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
circumnavigate
U
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
so strike one's flag
U
کشتی یادژی رابدشمن تسلیم کردن
to sail
[for]
U
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
reefknot
U
گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
tedder
U
ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
caster
U
ریخته گر
cast copper
U
مس ریخته گی
casting
U
ریخته گی
founders
U
ریخته گر
besprent
U
ریخته
foundry man
U
ریخته گر
foundered
U
ریخته گر
metal founder
U
ریخته گر
foundering
U
ریخته گر
moulder
U
ریخته گر
brass founder
U
ریخته گر
hot topping
U
ریخته گی
founder
U
ریخته گر
disorganized
U
در هم ریخته
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
keel
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
poop
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poops
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
wreck
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
keels
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
wrecks
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
skinning
U
پوسته ریخته گی
moulding
U
ریخته گری
skinned
U
پوسته ریخته گی
investment castings
U
ریخته گی بسته
skin
U
پوسته ریخته گی
casting
U
قطعه ریخته گی
skins
U
پوسته ریخته گی
found
U
ریخته گری
iron foundry
U
ریخته گی اهن
molten
U
ریخته ریختگی
foundry
U
ریخته گری
cast glass
U
شیشه ریخته گی
cast concrete
U
بتن ریخته گی
casting
U
ریخته گری
castellated nut
U
مهره ریخته گی
cast steel
U
فولاد ریخته گی
cast metal
U
فلز ریخته گی
founds
U
ریخته گری
cast crystal
U
بلور ریخته
foundries
U
ریخته گری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com