English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high angle pit U چاله مخصوص اجرای تیرقائم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ashpit U چاله مخصوص خاکستر
cratering charge U خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
e hour U وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
signature U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
breaks U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration U خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
feasibility study U مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
possession money U حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
pits U چاله
depressions U چاله
depression U چاله
ditches U چاله
pit U چاله
pot hole U چاله
water hole U چاله اب
pool U چاله اب
pooled U چاله اب
borings U چاله
ditch U چاله
ditched U چاله
pools U چاله اب
box U چاله
boxes U چاله
streetwise U چاله میدانی
pockety U چاله دار
sullage pit U چاله نارنجک
pool U برکه چاله اب
soakage pit U چاله نارنجک
rutty U پر چاله چوله
FI'll the pit with earth U چاله را با خاک پ؟ کن
pools U برکه چاله اب
pooled U برکه چاله اب
silt pit U چاله رسوب
pitting U چاله کنی
loblolly U چاله گل الود
puddle U چاله فاضل اب
puddles U چاله فاضل اب
pitted U سوراخ سوراخ چاله چاله
pits U چاله خرج
pit U چاله خرج
lubritorium U چاله سرویس
sump U چاله سنگر
sump U چاله نارنجک
armpits U چاله زیربغل
chain locker U چاله زنجیر
armpit U چاله زیربغل
sumps U چاله سنگر
sumps U چاله نارنجک
trenches U چاله و ترانشه
borrow pit U چاله خاکبرداری
trench U چاله و ترانشه
ammunition pit U چاله مهمات
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
soakage pit U چاله زه کشی سنگر
plashy U مانند ابگیریا چاله
foundry pit U چاله ریخته گری
recoil pit U چاله تیر قائم
chain pipe U دهانه چاله زنجیر
crater U چاله ترکش گلوله ها
craters U چاله ترکش گلوله ها
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
recoil pit U چاله عقب نشینی لوله
armpit U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpits U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
batardeau U [دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
water jump U چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
Better go around than fall into the dithc.. <proverb> U از کنار برو تا در چاله نیفتى .((ایتیاط در هر شرطى اصلی است))..
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
post attack U بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
sullage pit U چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
Sound Blaster U و پس اجرای آن
runs U اجرای
run U اجرای
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
concurrently U اجرای همزمان
use U اجرای چیزی
post strike U بعد از اجرای تک
enforcement of a judgment U اجرای حکم
plan implementation U اجرای برنامه
performance of a contract U اجرای قرارداد
parallel run U اجرای موازی
test run U اجرای ازمایشی
test run U اجرای ازماینده
uses U اجرای چیزی
machine run U اجرای ماشین
administer justice U اجرای عدالت
administration of justice U اجرای عدالت
carry out the obligations U اجرای تعهدات
execution of judgments U اجرای احکام
program execution U اجرای برنامه
conduct of fire U اجرای اتش
auto da fe U اجرای رای
conduct of fire U اجرای تیراندازی
ground work U اجرای فن در خاک
concurrent execution U اجرای همزمان
rerun U اجرای مجدد
execution of wills U اجرای وصایا
budget execution U اجرای بودجه
dry run U اجرای ازمایشی
fulfilment of an obligation U اجرای تعهد
launching U شروع یا اجرای یک برنامه
launches U شروع یا اجرای یک برنامه
desks U اجرای خشک برنامه
launch U شروع یا اجرای یک برنامه
implementation of the decisions U اجرای قرار [رای]
launched U شروع یا اجرای یک برنامه
multitasking U اجرای چندین کار
self aid U اجرای کمکهای اولیه
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
multi tasking U اجرای چندین کار
administration of a will U اجرای وصیت نامه
operate U دستورات اجرای کامپیوتر
operated U دستورات اجرای کامپیوتر
operates U دستورات اجرای کامپیوتر
desk U اجرای خشک برنامه
insubordination U سرپیچی از اجرای دستور
enforcement by writ U اجرای حکم دادگاه
by the number U اجرای فرمان با شماره
enforcement of judgement U اجرای احکام قضایی
checks U اجرای خشک یک برنامه
checked U اجرای خشک یک برنامه
check U اجرای خشک یک برنامه
legal enforcement U اجرای حکم دادگاه
enforcement of a judment U اجرای حکم دادگاه
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
pursuance of a plan U اجرای نقشه یا طرحی
involves U آغاز با اجرای یک برنامه
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
war game U اجرای بازی جنگ
launch an attack U اجرای حمله شروع تک
task forces U نیروی اجرای عملیات
wargaming U اجرای بازی جنگ
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
concurrent program execution U اجرای همزمان برنامه
concept of operations U روش اجرای عملیات
transattack period U زمان اجرای تک اتمی
involving U آغاز با اجرای یک برنامه
involve U آغاز با اجرای یک برنامه
task force U نیروی اجرای عملیات
class ii activity U اجرای اماد طبقه 2
technique U روش یا فن اجرای کار
final process U دستور اجرای حکم
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
techniques U روش یا فن اجرای کار
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
class i activity U اجرای اماد طبقه 1
task element U عنصر اجرای عملیات
ambuscade U دام محل اجرای کمین
executing U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
launched U اجرای حمله شروع عملیات
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
execute U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
suspends U به عقب انداختن اجرای حکم
concepts U تدبیر روش اجرای یک چیز
concept U تدبیر روش اجرای یک چیز
executes U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
passed U 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
pass U 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
operator U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
passes U 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
launches U اجرای حمله شروع عملیات
launching U اجرای حمله شروع عملیات
launch U اجرای حمله شروع عملیات
exempted , adressee U گیرنده معاف از اجرای دستور
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
precedence U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
staged U اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com