English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electric coupling U پیوست الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
enclosures U پیوست
tie bar U پیوست
bond U پیوست
enclosure U پیوست
annexes U پیوست
clutched U پیوست
annexing U پیوست
annex U پیوست
therewith U به پیوست
coupling U پیوست
appendixes U پیوست
clutching U پیوست
clutches U پیوست
constipation U پیوست
annexation U پیوست
clutch U پیوست
appendages U پیوست
appendage U پیوست
appendix U پیوست
coupling resistance U مقاومت پیوست
coupling of circuits U پیوست مدارها
input coupling U پیوست ورودی
coupling factor U ضریب پیوست
coupling element U عنصر پیوست
flange coupling U پیوست صفحهای
transformer coupling U پیوست ترانسفورماتور
artillery annex U پیوست توپخانه
inductive coupling U پیوست القائی
inductive exposure U پیوست القائی
inductive flux linkage U پیوست القائی
inductance coupling U پیوست القائی
dog clutch U پیوست دندانهای
clutch coupling U پیوست کلاج
impedance coupling U پیوست امپدانس
affected [added] <adj.> <past-p.> U پیوست شده
attributed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
attached <adj.> <past-p.> U پیوست شده
annexed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
unite U بهم پیوست
unites U بهم پیوست
mains coupling U پیوست شبکه
uniting U بهم پیوست
intermediate coupling U پیوست واسطه
electron coupling U پیوست الکترونی
reunions U باز پیوست
reunion U باز پیوست
sleeve coupling U پیوست تزویجی
jaw clutch coupling U پیوست دندانه
intelligence annex U پیوست اطلاعات
intelligence annex U پیوست اطلاعاتی
affixed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
enclosed <adj.> <past-p.> U پیوست شده
impedance feedback U پیوست برگشت امپدانس
hose coupling U پیوست لوله پلاستیکی
main coupling transformer U ترانسفورماتور پیوست شبکه
appended U اویختن پیوست کردن
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
append U اویختن پیوست کردن
coupling coil U سیم پیچ پیوست
appending U اویختن پیوست کردن
appends U اویختن پیوست کردن
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
railroad coupling U پیوست یا تزویج راه اهن
inductive feedback U پیوست برگشت وارونه القائی
coupling instability U نااستواری پیوست تزلزل تزویج
enclose U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
attaches U پیوست کردن ضمیمه کردن
attaching U پیوست کردن ضمیمه کردن
critical coupling U کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
coupling transformer U ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
attach U پیوست کردن ضمیمه کردن
electrotechnical U الکتریکی
electric U الکتریکی
electrical U الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
conduction U رسانایی الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
electrifying U الکتریکی کردن
electrify U الکتریکی کردن
electrifies U الکتریکی کردن
hot seat U صندلی الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
all electric U تماما" الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
electric flux U شار الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
circuit U اتصال الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
engine U موتورغیر الکتریکی
flux U فلوی الکتریکی
circuit U جریان الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
discharge U تخلیه الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com