Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tera
U
پیشوندی برای 01 به توان 21
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atto
U
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
nano
U
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
hecto
U
پیشوندی معادل 01 به توان 2
pico
U
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
t
U
پیشوندی برای یک تریلیون
sensitivity
U
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities
U
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
kilo
U
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilos
U
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
controlled thermonuclear reaction
U
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
interfaces
U
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interface
U
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
ratings
U
توان نامی توان قدرت
rating
U
توان نامی توان قدرت
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
U
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
prefix
U
پیشوندی
prefixes
U
پیشوندی
micro
U
پیشوندی بمعنی
micros
U
پیشوندی بمعنی
actino
U
پیشوندی بمعنی
mal
U
پیشوندی که معنی بد
acoustico
U
پیشوندی است به معنی
mac
U
پیشوندی بمعنی " فرزند"
hept
U
پیشوندی بمعنی هفت
tera
U
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
hecto
U
پیشوندی به معنای یکصد
macs
U
پیشوندی بمعنی " فرزند"
giga
U
پیشوندی معادل 01بتوان 9
nano
U
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
mal
U
پیشوندی بمعنی بد و مضر
semis
U
پیشوندی بمعنی : نیم
hepta
U
پیشوندی بمعنی هفت
semi
U
پیشوندی بمعنی : نیم
prefix notation
U
نشان گذاری پیشوندی
aden
U
کلمهء پیشوندی است که به معنی
ads
U
پیشوندی است لاتین به معنی
ace
U
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
ad
U
پیشوندی است لاتین به معنی
counter-
U
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
picto
U
پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
igni
U
پیشوندی است بمعنی اتش
adreno
U
کلمهء پیشوندی است به معنی
adren
U
کلمهء پیشوندی است به معنی
aces
U
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
adeni
U
کلمهء پیشوندی است که به معنی
adeno
U
کلمهء پیشوندی است که به معنی
arches
U
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arch-
U
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
infra
U
پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
pan
U
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
turbos
U
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
arch
U
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
pan-
U
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
demi
U
پیشوندی است بمعنی " نیم " و"نصف "
over
U
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
turbo
U
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
over-
U
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
cardi
U
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
cardio
U
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
icosi
U
پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
polys
U
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
poly
U
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
cardia
U
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
supra
U
پیشوندی بمعنی بالا و روی ومافوق
pans
U
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
acaro
U
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
non
U
پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
amphi
U
[پیشوندی به معنی هر دو طرف یا جلو عقب مثل هم]
acantho
U
کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
co-
U
پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
Co
U
پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
ante
U
: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
aceto
U
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
somnambul
U
کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
femto
U
پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
mis-
U
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis
U
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
hemi
U
پیشوندی است بمعنی نیم ونصف مانند hemisphereیعنی نیمکره
AC
U
پیشوندی است برابرad- لاتین که قبل ازc و q به اینصورت در می اید مثل
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
super
U
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
hyper
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
atto
U
معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
power
U
توان
ambidextrous
U
دو سو توان
p
U
توان
powered
U
توان
powers
U
توان
vigour
U
توان
powering
U
توان
capacitance
U
توان
potency
U
توان
throughput
U
توان
equipotent
U
هم توان
exponent
U
توان
vim
U
توان
vigor
U
توان
potential
U
توان
isoelectric
U
هم توان
high-powered
U
پر توان
oligotrophic
U
کم توان
ambidextral
U
دو سو توان
low power
U
توان کم
exponents
U
توان
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
simple circuit
U
مدار توان
power circuit
U
مدار توان
potential energy
U
نهان توان
true power
U
توان متوسط
powering
U
توان نیرو
inputted
U
توان ورودی
powered
U
توان نیرو
powering
U
توان برقی
true power
U
توان واقعی
maximum available powere
U
توان حداکثر
input
U
توان اولیه
powering
U
قوه یا توان
input
U
توان ورودی
power factor
U
ضریب توان
power loss
U
اتلاف توان
useful power
U
توان مفید
light output ratio
U
توان نور
power level indicator
U
توان نما
low power
U
توان کوچک
power endurance
U
توان استقامت
purchasing power
U
توان خرید
power level
U
تراز توان
active power
U
توان موثر
power function
U
تابع توان
aerobic power
U
توان هوازی
vector power
U
توان برداری
albedo
U
توان بازتاب
power output
U
توان خروجی
wattmeter
U
توان سنج
micros
U
کامپیوتر کم توان
micro
U
کامپیوتر کم توان
throughput
U
توان عملیاتی
power
U
توان نیرو
power
U
توان برقی
horsepower
U
توان اسب
power
U
قوه یا توان
wattles power
U
توان کور
output power
U
توان خروجی
wattless power
U
توان هرز
horse power
U
توان موتور
i. and evdevolution
U
توان یابی
i^ r loss
U
اتلاف توان
biological potential
U
توان زیستی
idle current wattmeter
U
توان کورسنج
idle power
U
توان کور
brake horsepower
U
توان مفید
motor output
U
توان موتور
heating power
U
توان حرارتی
powered
U
قوه یا توان
microcomputer
U
کامپیوتر کم توان
apparent power
U
توان فاهری
out put
U
توان دستگاهها
true power
U
توان حقیقی
inputted
U
توان اولیه
capacity range
U
حیطه توان
instantaneous power
U
توان لحظهای
powered
U
توان برقی
omnipotent
U
همه توان
increase of output
U
افزایش توان
physical medicine
U
طب توان بخشی
indicated horsepower
U
توان فاهری
valence
U
توان ارزش
potency
U
توان جنسی
input power
U
توان ورودی
interference power
U
توان پارازیت
constant power
U
توان ثابت
connected load
U
توان اتصال
real power
U
توان حقیقی
compression strength
U
توان فشاری
perhaps
U
توان بود
recruitment
U
توان گیری
real power
U
توان موثر
paces
U
حفظ توان
complex power
U
توان مختلط
effective power
U
توان موثر
paced
U
حفظ توان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com