Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alley oop shot
U
پرتاب نزدیک سبد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
check point
U
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
Other Matches
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
shoving
U
پرتاب
shoves
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
jaculation
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
shies
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
put
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
toss
U
پرتاب
tossed
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
launcher
U
پرتاب کننده
shoving
U
پرتاب شدن
throwing the javelin
U
پرتاب نیزه
pitch
U
پرتاب کردن
base ejection
U
پرتاب شونده از ته
jaculate
U
پرتاب کردن
puts
U
پرتاب وزنه
shoves
U
پرتاب شدن
launching site
U
محل پرتاب
shoved
U
پرتاب شدن
bowshot
U
تیر پرتاب
launcher
U
سکوی پرتاب
putting
U
پرتاب وزنه
chuck
U
پرتاب نادرست
javelin throw
U
پرتاب نیزه
shoots
U
پرتاب کردن
jettisons
U
پرتاب کردن
conversion
U
پرتاب ازاد
shoot
U
پرتاب کردن
lunger
U
پرتاب کننده
over-
U
6 یا 8 پرتاب توپ
over
U
6 یا 8 پرتاب توپ
let fly
U
پرتاب کردن
projections
U
پرتاب طرح
projection
U
پرتاب طرح
launching angle
U
زاویه پرتاب
put
U
پرتاب وزنه
shove
U
پرتاب شدن
caster
U
پرتاب کننده
free throw
U
پرتاب ازاد
torpedo launch
U
پرتاب اژدر
foul line
U
خط پرتاب ازاد
tilts
U
شتاب پرتاب
forward cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری
tilted
U
شتاب پرتاب
tilt
U
شتاب پرتاب
discus throw
U
پرتاب دیسک
chuck
U
پرتاب توپ
chucked
U
پرتاب توپ
chucks
U
پرتاب توپ
chucks
U
پرتاب نادرست
pounce
U
پرتاب استامپ
pounced
U
پرتاب استامپ
pounces
U
پرتاب استامپ
pouncing
U
پرتاب استامپ
foin
U
پرتاب کردن
chucked
U
پرتاب نادرست
fling
U
افکندن پرتاب
charity line
U
خط پرتاب ازاد
fires
U
پرتاب راکت
hot hand
U
پرتاب موفق
fired
U
پرتاب راکت
fire
U
پرتاب راکت
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
charity shot
U
پرتاب ازاد
jettisoning
U
پرتاب کردن
jettison
U
پرتاب کردن
pelts
U
پرتاب کردن
pelted
U
پرتاب کردن
pelt
U
پرتاب کردن
throwing the hammer
U
پرتاب چکش
hammer throw
U
پرتاب چکش
jettisoned
U
پرتاب کردن
flings
U
افکندن پرتاب
flinging
U
افکندن پرتاب
discus throwing
U
پرتاب دیسک
pitches
U
پرتاب کردن
small ball
U
پرتاب بی حالت
throw-in
U
پرتاب اوت
thrusting
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
throw in
U
پرتاب اوت
weight throw
U
پرتاب وزنه
propellants
U
خرج پرتاب
projects
U
پرتاب کردن
propelling charge
U
خرج پرتاب
propellant charge
U
خرج پرتاب
thrusts
U
پرتاب کردن
delivery
U
پرتاب توپ
delivery
U
پرتاب گلوله
conversions
U
پرتاب ازاد
skeet
U
پرتاب کردن
threw
U
پرتاب کرد
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
rocketry
U
فن پرتاب موشک
deliveries
U
پرتاب توپ
throw-ins
U
پرتاب اوت
aerial delivery
U
پرتاب هوایی
airball
U
پرتاب خطا
referee throw
U
پرتاب داور
slung
U
پرتاب شده
project
U
پرتاب کردن
unsling
U
پرتاب کردن
propellant
U
خرج پرتاب
projected
U
پرتاب کردن
shot put
U
پرتاب وزنه
arm thrust
U
پرتاب دست
upthrow
U
پرتاب ببالا
deliveries
U
پرتاب گلوله
air extraction
U
پرتاب بار
paradrop
U
پرتاب با چتر
accessible
U
نزدیک
vicinal
U
نزدیک
close
U
نزدیک
neighbouring
U
نزدیک
close aboard
U
نزدیک
beside
U
نزدیک
towards
U
نزدیک
cephalo
U
نزدیک به سر
caudal
U
نزدیک به دم
narrowly
U
از نزدیک
nearby
U
نزدیک
in sight
U
نزدیک
forthcoming
U
نزدیک
hand to hand
U
نزدیک
forby
U
از نزدیک
hand-to-hand
U
نزدیک
to gain ground upon
U
نزدیک
forbye
U
نزدیک
closer
U
نزدیک
closest
U
نزدیک
approaching
U
نزدیک
imminent
U
نزدیک
forbye
U
از نزدیک
hard by
U
نزدیک
closes
U
نزدیک
foreby
U
نزدیک
close up
U
از نزدیک
near at hand
U
نزدیک
neared
U
نزدیک
near by
U
نزدیک به
nearer
U
نزدیک
near by
U
نزدیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com