Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
duster
U
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
dusters
U
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
throwing
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
upthrust
U
بطرف بالا پرتاب کردن
brush back
U
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
deliberating
U
عمدی
aforethought
U
عمدی
advertency
U
عمدی
deliberates
U
عمدی
prepense
U
عمدی
deliberated
U
عمدی
deliberate
U
عمدی
wilfull
U
عمدی
autonomic
U
عمدی
premeditated
U
عمدی
intentional
U
عمدی
murder
U
قتل عمدی
murdered
U
قتل عمدی
murdering
U
قتل عمدی
intentional foal
U
خطای عمدی
intentional handball
U
هند عمدی
wilfull murder
U
قتل عمدی
lemons
U
باخت عمدی
lemon
U
باخت عمدی
tank
U
باخت عمدی
studied
U
دانسته عمدی
reflation
U
تورم عمدی
wilful murder
U
قتل عمدی
sabotaging
U
خرابکاری عمدی
willful misconduct
U
خسارت عمدی
willful misconduct
U
زیان عمدی
murders
U
قتل عمدی
unitentional
U
غیر عمدی
inadvertent
U
غیر عمدی
voluntary act
U
فعل عمدی
dump
U
باخت عمدی
intentional movement
U
حرکت عمدی
malice a
U
خیانت عمدی
sabotages
U
خرابکاری عمدی
sabotaged
U
خرابکاری عمدی
cheap shot
U
خشونت عمدی
sabotage
U
خرابکاری عمدی
casually
U
بطور غیر عمدی
sand bag
U
سستی عمدی در تمرین
homicide by misadventure
U
قتل غیر عمدی
invlountary act
U
فعل غیر عمدی
arson
U
اتش زدن عمدی
vertical parity check
U
مقابله توان عمدی
setting on fire
U
اتش زدن عمدی
d.sin
U
گناه بزرگ عمدی
arson
U
ایجاد حریق عمدی
was that intended?
U
ایا ان عمدی بود
by accident or d.
U
بطور اتفاقی یا عمدی
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
miscarriages
U
سقط جنین غیر عمدی
deliberate
U
عمدا انجام دادن عمدی
inadvertence
U
غیر عمدی عدم تعمد
deliberated
U
عمدا انجام دادن عمدی
miscarriage
U
سقط جنین غیر عمدی
deliberates
U
عمدا انجام دادن عمدی
deliberating
U
عمدا انجام دادن عمدی
hacks
U
لگد زدن عمدی دررگبی
involuntarily
U
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
hack
U
لگد زدن عمدی دررگبی
hacked
U
لگد زدن عمدی دررگبی
match penalty
U
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
draw play
U
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
destruct
U
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
inadvertenly
U
بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
unitentionally
U
ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
arson
U
تولید حریق عمدی در مال غیر
voluntary
U
عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
barratry
U
خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
allowances
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
kamikaze
U
ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
shoves
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
shoving
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
shies
U
پرتاب
toss
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
tossed
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
jaculation
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
put
U
پرتاب
projections
U
پرتاب طرح
propellant
U
خرج پرتاب
shoved
U
پرتاب شدن
projection
U
پرتاب طرح
discus throw
U
پرتاب دیسک
deliveries
U
پرتاب توپ
unsling
U
پرتاب کردن
lunger
U
پرتاب کننده
delivery
U
پرتاب گلوله
referee throw
U
پرتاب داور
discus throwing
U
پرتاب دیسک
delivery
U
پرتاب توپ
propellants
U
خرج پرتاب
shoving
U
پرتاب شدن
shoves
U
پرتاب شدن
paradrop
U
پرتاب با چتر
caster
U
پرتاب کننده
charity line
U
خط پرتاب ازاد
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
charity shot
U
پرتاب ازاد
small ball
U
پرتاب بی حالت
propelling charge
U
خرج پرتاب
throw in
U
پرتاب اوت
thrusting
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
thrusts
U
پرتاب کردن
propellant charge
U
خرج پرتاب
rocketry
U
فن پرتاب موشک
bowshot
U
تیر پرتاب
javelin throw
U
پرتاب نیزه
arm thrust
U
پرتاب دست
pitch
U
پرتاب کردن
hot hand
U
پرتاب موفق
fires
U
پرتاب راکت
fired
U
پرتاب راکت
fire
U
پرتاب راکت
foin
U
پرتاب کردن
forward cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری
shoots
U
پرتاب کردن
skeet
U
پرتاب کردن
pitches
U
پرتاب کردن
project
U
پرتاب کردن
airball
U
پرتاب خطا
jaculate
U
پرتاب کردن
air extraction
U
پرتاب بار
aerial delivery
U
پرتاب هوایی
projects
U
پرتاب کردن
projected
U
پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن
tilt
U
شتاب پرتاب
over-
U
6 یا 8 پرتاب توپ
flings
U
افکندن پرتاب
jettisoning
U
پرتاب کردن
jettisons
U
پرتاب کردن
torpedo launch
U
پرتاب اژدر
hammer throw
U
پرتاب چکش
pelts
U
پرتاب کردن
pelted
U
پرتاب کردن
pelt
U
پرتاب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com