Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
manifestos
U
اعلامیه اعلامیه دادن
manifesto
U
اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes
U
اعلامیه اعلامیه دادن
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
manifesto
U
اعلامیه
advice
U
اعلامیه
acted
U
اعلامیه
act
U
اعلامیه
communique
U
اعلامیه
acknowledgement
U
اعلامیه
noticing
U
اعلامیه
notices
U
اعلامیه
noticed
U
اعلامیه
notice
U
اعلامیه
acknowledgements
U
اعلامیه
acknowledgments
U
اعلامیه
manifestos
U
اعلامیه
manifestoes
U
اعلامیه
declarations
U
اعلامیه
pronunciamento
U
اعلامیه
assertion
U
اعلامیه
statements
U
اعلامیه
declaration
U
اعلامیه
statement
U
اعلامیه
manifesting
U
خبر اعلامیه
proclamation
U
بیانیه اعلامیه
bill of rights
U
اعلامیه حقوق
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
home use entry
U
اعلامیه مصرف
credit note
U
اعلامیه بستانکاری
proclamations
U
بیانیه اعلامیه
plateform
U
اعلامیه حزبی
manifest
U
خبر اعلامیه
manifested
U
خبر اعلامیه
notice to mariner
U
اعلامیه دریایی
statements
U
صورتحساب اعلامیه
manifests
U
خبر اعلامیه
statement
U
صورتحساب اعلامیه
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
credit notes
U
اعلامیه بستانکاری
debt advice
U
اعلامیه بدهکار
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
communist manifesto
U
اعلامیه کمونیستی
declaration
U
اعلامیه اعلام
consignment note
U
اعلامیه حمل
credit advice
U
اعلامیه بستانکار
declarations
U
اعلامیه دادخواست
declarations
U
اعلامیه اعلام
declaration
U
اعلامیه دادخواست
receipt statement
U
اعلامیه ورود
declaration of the rights of man
U
اعلامیه حقوق بشر
bill of human rights
U
اعلامیه حقوق بشر
clearing outwards
U
اعلامیه خروج کشتی
proclamation
U
اعلامیه پخش کردن
proclamations
U
اعلامیه پخش کردن
plateform
U
اعلامیه سیاست دولت
deposit slip
U
اعلامیه پرداخت سپرده
home use entry
U
اعلامیه مصرف شخصی
placards
U
اعلامیه رسمی اعلان
placard
U
اعلامیه رسمی اعلان
international bill of the right of man
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
leaflets
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
universal declaration of human rights
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
leafleted
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
general average statement
U
صورت یا اعلامیه خسارت کلی
leaflet bomb
U
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
bill of rights
U
اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
notice
U
اعلامیه
[روی تابلو یا ستون آگهی]
ground swell
U
امواج
interference
U
تداخل امواج
crashing waves
U
امواج خروشان
sky wave
U
امواج اسمانی
spoondrift
U
ترشح امواج
reverberations
U
برگشت امواج
reverberation
U
برگشت امواج
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
radio waves
U
امواج رادیویی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
pulsed
U
امواج ضربانی
emission
U
انتشار امواج
pulse
U
امواج ضربانی
brain waves
U
امواج مغزی
gravity waves
U
امواج ثقلی
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
tidal waves
U
امواج جزرومدی
emissions
U
انتشار امواج
pulsing
U
ضربان امواج
hertzian waves
U
امواج هرتز
ground waves
U
امواج زمینی
wander wave
U
امواج سیار
transient wave
U
امواج سیار
tosser
U
دستخوش امواج
incoherent waves
U
امواج همدوس
gravitational waves
U
امواج گرانشی
thermal waves
U
امواج گرمایی
gravitational waves
U
امواج جاذبه
the waves of the sea
U
امواج دریا
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
echoing
U
برگشت امواج رادار
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
echoed
U
برگشت امواج رادار
echo
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
attenuation
U
افت قدرت امواج
bleeding
U
باند تداخل امواج
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
wave band
U
دسته امواج رادیو
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
reverberations
U
برگشت دادن امواج
reverberation
U
برگشت دادن امواج
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
bills
U
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill
U
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
scend
U
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
sonar
U
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
microphone
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
microphones
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com