Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
When we get this project off the ground we can relax.
U
وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
alternatives
U
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
alternative
U
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
There is no time left .
U
دیگر وقتی نمانده
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
tie in sales
U
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
switches
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
plugs
U
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
plugging
U
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
plug
U
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
modulo arithmetic
U
شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند
background processing
U
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
synchronous
U
حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
literal
U
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
the d. take him
U
بلا بگیرد
to burn the food
U
بگذارند غذا ته بگیرد
cartful
U
انچه دریک گاری جا بگیرد
he has raving mad
U
بودکه کسی جلواورانمیتوانست بگیرد
He muddles the water to catch fish .
<proverb>
U
آب را گل آلود مى کند ماهى بگیرد .
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
bain-marie
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
confidence level
U
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
water bath
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double boiler
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
waterbath
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
water quench
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
She found it hard to make up her mind.
U
برایش سخت بود که تصمیم بگیرد
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
trundle bed
U
تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
counter check
U
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
diaper pattern
U
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
You cannot make a silk purse out of a sows ear .
<proverb>
U
هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
betterment
U
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
He is trying to run before he has learned do walk.
<proverb>
U
او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
regional breakpoint
U
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
barrator
U
قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
waterbath
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water quench
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water bath
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
bain-marie
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
bonded good
U
کالای گمرکی
final goods
U
کالای نهائی
luxury good
U
کالای لوکس
consigned inventory
U
کالای امانی
the goods in question
U
کالای موردبحث
purpose made
U
کالای سفارشی
goods in pledge
U
کالای گروی
fakement
U
کالای قلب
consumer brand
U
کالای پر مصرف
imported
U
کالای وارده
imported
U
کالای رسیده
import
U
کالای وارده
class i property
U
کالای طبقه 1
consumer goods
U
کالای مصرفی
import
U
کالای رسیده
limited editions
U
کالای محدود
dead stock
U
کالای بنجل
consumer's goods
U
کالای مصرفی
free good
U
کالای رایگان
rip-offs
U
کالای قلابی
consignment
U
کالای ارسالی
staple
U
کالای عمده
labeled cargo
U
کالای ویژه
knit goods
U
کالای کش بافت
stapled
U
کالای عمده
stapling
U
کالای عمده
jetsam
U
کالای اب اورد
delivery
U
کالای ارسالی
scaron
U
کالای کمیاب
class ii property
U
کالای طبقه 2
business goods
U
کالای تولیدی
limited edition
U
کالای محدود
giffen good
U
کالای گیفن
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
rip-off
U
کالای قلابی
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
in wards
U
کالای رسیده
frustrated cargo
U
کالای متروکه
inferior good
U
کالای پست
importing
U
کالای رسیده
stolen goods
U
کالای مسروقه
general cargo
U
کالای معمولی
consignments
U
کالای امانی
flotsam
U
کالای اب اورده
contraband
U
کالای قاچاق
consignment
U
کالای امانی
merchandise
U
کالای تجارتی
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
wage good
U
کالای مزدی
contraband
U
کالای غیرمجاز
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
smuggled goods
U
کالای قاچاق
naval stores
U
کالای دریایی
end item
U
کالای ضروری
normal good
U
کالای عادی
economic good
U
کالای اقتصادی
commodity
U
کالای مصرفی
shoddy
U
کالای تقلبی
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
goods afloat
U
کالای در راه
normal good
U
کالای معمولی
importing
U
کالای وارده
commodities
U
کالای مصرفی
colours
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
consignment
U
کالای امانت فروش
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
finished product
U
کالای اماده فروش
inwards
U
واردات کالای رسیده
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
consignments
U
محموله کالای ارسالی
consignments
U
کالای امانت فروش
velveting
U
کالای مخملی مخمل
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
shipments
U
کالای در حال حمل
delivery
U
کالای ارسال شده
consignment
U
کالای ارسال شده
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
consignment
U
محموله کالای ارسالی
shipment
U
کالای در حال حمل
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
dead stock
U
کالای بدون خریدان
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
standard
U
کالای جانشین رزمی
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
perishable
U
کالای سریع الفساد
ban item
U
کالای ممنوع الورود
perishable
U
کالای فاسد شدنی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
perishable
U
کالای فاسد شونده
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
standards
U
کالای جانشین رزمی
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
swag
U
کالای دزدیده شده
importable
U
کالای قابل واردکردن
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
export
U
بیرون بردن کالای صادره
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com