English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
scourers U تمیز کننده
scourer U تمیز کننده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
interconnection U بخش ماده متصل به دو وسیله
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
fillers U ماده پر کننده
filler U ماده پر کننده
insulating material U ماده ایزوله کننده
insulated layer U ماده ایزوله کننده
coolant U ماده سرد کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
coolants U ماده سرد کننده
moderated U ماده معتدل کننده
moderates U ماده معتدل کننده
acidifier U ماده اسیدی کننده
moderate U ماده معتدل کننده
moderating U ماده معتدل کننده
diluent U ماده رقیق کننده
coolants U ماده خنک کننده
wetting agent U ماده خیس کننده
emulsifiers U ماده امولسیون کننده
coolant U ماده خنک کننده
illuminant U ماده روشن کننده
clarificant U ماده تصفیه کننده
accelerating agent U ماده تسریع کننده
accelerant U ماده تسریع کننده
sorbent U ماده جذب کننده
mordant U ماده ثابت کننده
disinfector U ماده ضدعفونی کننده
emulsifier U ماده امولسیون کننده
siccative U ماده خشک کننده رنگ
naphthenate drier U ماده خشک کننده نفت
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
fumigant U ماده ضد عفونی کننده تدخینی
novocain U ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
blasting machine U وسیله منفجر کننده
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
smokey the bear U وسیله تولید کننده دود
launcher U حمله کننده وسیله پرتاب
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
ejector U وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
tracers U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
tracer U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
corrector U وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
MIDI sequencer U داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
discretion U تمیز
purer U تمیز
pure U تمیز
cleans U تمیز
cassation U تمیز
dapper U تمیز
neat and tidy U تر و تمیز
contradistinction U تمیز
age of reason U سن تمیز
scrubby U تمیز
distinction U تمیز
distinctions U تمیز
cleanly U تمیز
neatest U تمیز
neater U تمیز
neat U تمیز
discrimination U تمیز
purest U تمیز
secernment U تمیز
age of discretion U سن تمیز
cleanest U تمیز
spiffy U تمیز
clean U تمیز
cleaned U تمیز
discernment U تمیز
mense U حس تمیز
dinky U تمیز
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
squeaky clean U بسیار تمیز
sensory discrimination U تمیز حسی
cleanest U تمیز کردن
refined U تمیز کرده
discernible U قابل تمیز
stimulus discrimination U تمیز محرک
scouring U تمیز کاری
cleaned U تمیز کردن
replotting U تمیز کردن
indiscreet U بی تمیز بی احتیاط
identification U تطبیق تمیز
distinguishable U قابل تمیز
indiscriminately U بدون تمیز
superior court U دادگاه تمیز
cleans U تمیز کردن
clean U تمیز کردن
high court of U دیوانعالی تمیز
cleanses U تمیز کردن
cleanse U تمیز کردن
indiscernible able U تمیز ندادنی
discriminable U قابل تمیز
epicritic U تمیز دهنده
discriminating intellect U قوه تمیز
discriminator U تمیز دهنده
discerns U تمیز دادن
clean bill of lading U بارنامه تمیز
do the cleaning U تمیز کردن
supreme court U دیوان تمیز
clean U تمیز کردن
discerned U تمیز دادن
clean house U تمیز کردن
individuate U تمیز دادن
discern U تمیز دادن
differentiate U تمیز دادن
grooming U تمیز کردن
differentiates U تمیز دادن
differentiating U تمیز دادن
cleansed U تمیز کردن
wisps U تمیز کردن
wisp U تمیز کردن
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
antiseptics U تمیز و پاکیزه مشخص
cleanest U تمیز کردن چیزی
antiseptic U تمیز و پاکیزه مشخص
emblazoned U تمیز چاپیا دوختهشده
clean U تمیز کردن چیزی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com