Total search result: 204 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
test element U |
وسیله ازمایش |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
check out time U |
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله |
 |
 |
continuity light U |
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد |
 |
 |
hydrometer U |
وسیله ازمایش اسید باطری |
 |
Other Matches |
|
 |
use testing U |
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل |
 |
 |
pilot method U |
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها |
 |
 |
tryout U |
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش |
 |
 |
assay U |
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز |
 |
 |
assays U |
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز |
 |
 |
continous immersion test U |
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری |
 |
 |
test element U |
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار |
 |
 |
flight test U |
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک |
 |
 |
soil examination U |
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک |
 |
 |
insulation test U |
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی |
 |
 |
chains U |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
 |
 |
chain U |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
 |
 |
sensor U |
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده |
 |
 |
service test U |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
 |
 |
creep test U |
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش |
 |
 |
flight test U |
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن |
 |
 |
confident test U |
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان |
 |
 |
fet U |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
 |
 |
tube tester U |
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ |
 |
 |
environmental test U |
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی |
 |
 |
crawlers U |
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده |
 |
 |
crawler U |
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده |
 |
 |
asynchronous U |
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند |
 |
 |
contention U |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
 |
 |
peripheral U |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
 |
 |
loops U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
contentions U |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
 |
 |
looped U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
loop U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
connectivity U |
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات |
 |
 |
devices U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
device U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
built-in U |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
 |
 |
daisy chain U |
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر |
 |
 |
tie down U |
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن |
 |
 |
simulates U |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
 |
 |
simulate U |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
 |
 |
simulating U |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
 |
 |
immersion proof U |
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب |
 |
 |
trainers U |
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی |
 |
 |
trainer U |
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی |
 |
 |
daisy chain U |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
 |
 |
communication U |
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود |
 |
 |
laser U |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
 |
 |
lasers U |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
 |
 |
plotters U |
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده |
 |
 |
plotter U |
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده |
 |
 |
output U |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
outputs U |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
device U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
devices U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
communication U |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
 |
 |
astigmatizer U |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
 |
 |
dual capable U |
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد |
 |
 |
from pillar to post U |
ازیک وسیله به وسیله دیگر |
 |
 |
handshakes U |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
 |
 |
handshaking U |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
 |
 |
handshake U |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
 |
 |
interserviceable U |
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی |
 |
 |
cycles U |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
 |
 |
cycled U |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
 |
 |
cycle U |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
 |
 |
demands U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
touch U |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
 |
 |
dangerous goods by road agreement U |
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است |
 |
 |
demanded U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
demand U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
touches U |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
 |
 |
phase U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
tranship U |
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری |
 |
 |
phased U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
phases U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
device U |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
 |
 |
radar prediction U |
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار |
 |
 |
devices U |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
 |
 |
antiwithdrawal device U |
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره |
 |
 |
fast U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
fastest U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
fasts U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
fasted U |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
 |
 |
synchronous U |
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است |
 |
 |
concentrator U |
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است |
 |
 |
transhipment U |
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر |
 |
 |
tracked vehicle U |
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش |
 |
 |
transhipment U |
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر |
 |
 |
radar tracking U |
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار |
 |
 |
experimenting U |
ازمایش |
 |
 |
g U |
ازمایش |
 |
 |
experiments U |
ازمایش |
 |
 |
tests U |
ازمایش |
 |
 |
examen U |
ازمایش |
 |
 |
experiment U |
ازمایش |
 |
 |
experimentation U |
ازمایش |
 |
 |
testing U |
ازمایش |
 |
 |
shying U |
ازمایش |
 |
 |
shyest U |
ازمایش |
 |
 |
shyer U |
ازمایش |
 |
 |
shy U |
ازمایش |
 |
 |
shies U |
ازمایش |
 |
 |
shied U |
ازمایش |
 |
 |
experimented U |
ازمایش |
 |
 |
screening U |
ازمایش |
 |
 |
checking U |
ازمایش |
 |
 |
trial U |
ازمایش |
 |
 |
assays U |
ازمایش |
 |
 |
vetting U |
ازمایش |
 |
 |
assay U |
ازمایش |
 |
 |
tested U |
ازمایش |
 |
 |
trials U |
ازمایش |
 |
 |
interfaces U |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
 |
 |
interface U |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
 |
 |
inspection test U |
ازمایش کار |
 |
 |
division check U |
ازمایش تقسیم |
 |
 |
doubling test U |
ازمایش تا شویی |
 |
 |
crippling test U |
ازمایش لهیدگی |
 |
 |
preliminary test U |
ازمایش مقدماتی |
 |
 |
cup test U |
ازمایش قاشقی |
 |
 |
spot test U |
ازمایش فوری |
 |
 |
program testing U |
ازمایش برنامه |
 |
 |
probational U |
ازمایش امتحان |
 |
 |
retrial U |
ازمایش مجدد |
 |
 |
probationership U |
ازمایش کاری |
 |
 |
deep drawing test U |
ازمایش کاسگری |
 |
 |
quiz U |
ازمایش کردن |
 |
 |
teasthole U |
گمانه ازمایش |
 |
 |
tensile test U |
ازمایش کشش |
 |
 |
test announcement U |
نتیجه ازمایش |
 |
 |
test bar U |
میله ازمایش |
 |
 |
test bay U |
حوزه ازمایش |
 |
 |
lucas test U |
ازمایش لوکاس |
 |
 |
assay U |
ازمایش سنجش |
 |
 |
consolidation test U |
ازمایش تحکیم |
 |
 |
compressive test U |
ازمایش تحکیم |
 |
 |
tensile test U |
ازمایش کششی |
 |
 |
tally plate U |
برچسب ازمایش |
 |
 |
system testing U |
ازمایش سیستم |
 |
 |
quizzes U |
ازمایش کردن |
 |
 |
line tester U |
ازمایش کننده خط |
 |
 |
material testing U |
ازمایش مصالح |
 |
 |
stripping test U |
ازمایش زدودن |
 |
 |
stripping test U |
ازمایش زدودگی |
 |
 |
load test U |
ازمایش بار |
 |
 |
impact test U |
ازمایش ضربه |
 |
 |
cupping test U |
ازمایش فنجانی |
 |
 |
drift test U |
ازمایش رانش |
 |
 |
random test U |
ازمایش نامنظم |
 |
 |
probation U |
ازمایش امتحان |
 |
 |
flattening test U |
ازمایش توزیعی |
 |
 |
final test U |
ازمایش نهائی |
 |
 |
fatigue test U |
ازمایش خستگی |
 |
 |
saturation testing U |
ازمایش اشباعی |
 |
 |
test tubes U |
لوله ازمایش |
 |
 |
regression testing U |
ازمایش رگرسیون |
 |
 |
random test U |
ازمایش پیشامدی |
 |
 |
tension test U |
ازمایش کشش |
 |
 |
rattler test U |
ازمایش تورق |
 |
 |
hardness test U |
ازمایش سختی |
 |
 |
hammer test U |
ازمایش سقوطی |
 |
 |
hanging test U |
ازمایش کشش |
 |
 |
gage U |
ازمایش کردن |
 |
 |
factorial design U |
ازمایش فاکتوریل |
 |
 |
explosion proof U |
ازمایش- انفجار |
 |
 |
experimentalist U |
اهل ازمایش |
 |
 |
self test U |
ازمایش خودکار |
 |
 |
intelligence test U |
ازمایش هوش |
 |
 |
shear test U |
ازمایش برشی |
 |
 |
retrials U |
ازمایش مجدد |
 |
 |
shop test U |
ازمایش کارگاهی |
 |
 |
drop test U |
ازمایش ضربهای |
 |
 |
drop test U |
ازمایش سقوطی |
 |
 |
psychometry U |
ازمایش هوش |
 |
 |
insulation voltage U |
فشار ازمایش |
 |
 |
experimentally U |
از راه ازمایش |
 |
 |
experimental design U |
طرح ازمایش |
 |
 |
image test U |
ازمایش تصویر |
 |
 |
examination of the soil U |
ازمایش خاک |
 |
 |
test tube U |
لوله ازمایش |
 |
 |
test cases U |
قضیه در ازمایش |
 |
 |
evaluation score U |
نمره ازمایش |
 |
 |
test case U |
قضیه در ازمایش |
 |
 |
sedimentation test U |
ازمایش تهنشینی |
 |
 |
izod test U |
ازمایش ایزود |
 |
 |
to bring to the proof U |
ازمایش کردن |
 |
 |
trial and error U |
ازمایش ولغزش |
 |
 |
triaxial shear test U |
ازمایش سه محوری |
 |
 |
triaxial test U |
ازمایش سه بعدی |
 |
 |
tests U |
ازمایش کردن |
 |
 |
assays U |
ازمایش سنجش |
 |
 |
tested U |
ازمایش کردن |
 |
 |
gauge U |
ازمایش کردن |
 |
 |
turing's test U |
ازمایش تورینگ |
 |
 |
test U |
ازمایش کردن |
 |
 |
two stage experiment U |
ازمایش دو مرحلهای |
 |
 |
trial and error U |
ازمایش و خطا |
 |
 |
trial and erroe U |
ازمایش و خطا |
 |
 |
triable U |
ازمایش کردنی |
 |
 |
cadmium test U |
ازمایش با کادمیم |
 |
 |
buzzer test U |
ازمایش بیرز |
 |
 |
burn in U |
ازمایش روشن |
 |
 |
torsion test U |
ازمایش پیچش |
 |