English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aviation life support equipment U وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
life jacket U سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
pararaft U وسایل نجات چتربازی
anchor line extension kits U جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
on the fly U درپرواز
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
bow wave U موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
manifests U قطعنامه لیست مسافرین
manifest U قطعنامه لیست مسافرین
manifested U قطعنامه لیست مسافرین
manifesting U قطعنامه لیست مسافرین
flight manifest U بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
booker U کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد
manifesting U لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
manifested U لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
gates U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
manifests U لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifest U لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
brooches U گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch U گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
redbreast U پرنده سینه سرخ سینه سرخ
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
liveries U نجات
life vest U کت نجات
rescued U نجات
livery U نجات
rescuing U نجات
rescues U نجات
rescue U نجات
escape line U خط نجات
safety U نجات
salvation U نجات
life jacket U کت نجات
liberation U نجات
life buoy U بویه نجات
life raft U قایق نجات
life boat U کرجی نجات
life belt U کمربند نجات
life jacket U جلیقه نجات
surviving U نجات دادن
life line U طناب نجات
life line U بند نجات
life vest جلیقه نجات
life net U تور نجات
life buoy U حلقه نجات
deep submergence U زیردریایی نجات
safety belts U کمربند نجات
safety belt U کمربند نجات
saviours U نجات دهنده
saviour U نجات دهنده
salvation U سبب نجات
recovers U نجات دادن
recovering U نجات دادن
recover U نجات دادن
survives U نجات دادن
survived U نجات دادن
survive U نجات دادن
delivers U نجات دادن
deliver U نجات دادن
resuscitation U نجات غریق
lifeguard U نجات غریق
safety boat U قایق نجات
lifeguards U نجات غریق
life float U قایق نجات
crash boat U قایق نجات
breeches buoy U بویه نجات
parachuting U چتر نجات
parachutes U چتر نجات
parachuted U چتر نجات
parachute U چتر نجات
survivors U نجات یافتگان
saved U نجات دروازه
save U نجات دروازه
salvageable U قابل نجات
savior U نجات دهنده
refugee relief U نجات پناهندگان
parachut U چتر نجات
salvable U نجات یافتنی
rescue operation U عملیات نجات
rescue basket U زنبیل نجات
redeliver U از نو نجات دادن
plane guard U ناو نجات
plane guard U ناوگارد نجات
saves U نجات دروازه
survival pack U بسته نجات
survival suit U لباس نجات
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
fire escape U نردبان نجات
fire escapes U نردبان نجات
stole U جلیقه نجات
lifeboat U قایق نجات
lifeboats U قایق نجات
liferaft U شناوه نجات
life boad U قایق نجات
lifebelts U کمربند نجات
lifesaving U نجات غریق
lifebelt U کمربند نجات
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
soteriology U مبحث نجات رستگاری
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
lifeguard U گارد نجات دریایی
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
lifeguards U گارد نجات دریایی
lifeguards U مامور نجات غریق
lifeguard U مامور نجات غریق
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
salvages U از خطرنابودی نجات دادن
lifesaving U نجات دهنده زندگی
life belt U کمربند نجات غریق
life belt U لاستیک نجات غریق
lifesaving U وسیله نجات غریق
salvaged U از خطرنابودی نجات دادن
salvage U از خطرنابودی نجات دادن
life buoy U حلقه نجات غریق
liferaft U قایق نجات لاستیکی
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
salvaging U از خطرنابودی نجات دادن
life vest U لباس نجات غریق
paradrop U بارریزی باچتر نجات
survivors U نجات یافتگان از مرگ
pararescue team U تیم تجسس و نجات
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
mae west U جلیقه نجات فشاری
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
save one's neck/skin <idiom> U نجات خوداز خطر ومشکل
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
salvages U اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue U عملیات نجات و اطفای حریق
saved U نجات دادن پس انداز کردن
save U نجات دادن پس انداز کردن
saves U نجات دادن پس انداز کردن
lifeline U طناب یارسن نجات غواص
life line U طناب وصل به حلقه نجات
lifesaver U عضودسته نجات غریق وامثال ان
salvage U اموال نجات یافته از خطر
lifelines U طناب یارسن نجات غواص
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
survives U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
andromeda U از دست غولی نجات یافت وزن او شد
surviving U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning U کسی را از غرق شدن نجات دادن
to rescue people from the water U مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
survive U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
bow U سینه
forecastle U سینه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com