English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alienor U واگذار کننده
assignor U واگذار کننده
ceder U واگذار کننده
grantor U واگذار کننده
renunciant U واگذار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assigner U واگذار کننده انتقال دهنده
assignor U واگذار کننده انتقال دهنده
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
Other Matches
release U واگذار کردن
entrust U واگذار کردن
entrusting U واگذار کردن
authorization U واگذار کردن
authorisations U واگذار کردن
transferred U واگذار شده
surrenders U واگذار کردن
cede U واگذار کردن
cedes U واگذار کردن
ceding U واگذار کردن
assigned U واگذار کردن
assign U واگذار کردن
vested U واگذار شده
entrusts U واگذار کردن
released U واگذار کردن
to make over U واگذار کردن
allocations U واگذار کردن
giving U واگذار کردن
gives U واگذار کردن
give U واگذار کردن
demise U واگذار کردن
to turn over U واگذار کردن
to deliver over U واگذار کردن
infeoff U واگذار کردن
assignments U واگذار کردن
assignment U واگذار کردن
relegate U واگذار کردن
relegated U واگذار کردن
relegates U واگذار کردن
relegating U واگذار کردن
releases U واگذار کردن
allocation U واگذار کردن
assigning U واگذار کردن
concedes U واگذار کردن
assigns U واگذار کردن
conceding U واگذار کردن
remise U واگذار کردن
concede U واگذار کردن
transfers U واگذار کردن
conceded U واگذار کردن
transferring U واگذار کردن
transfer U واگذار کردن
ceded U واگذار شده
abdicates U واگذار کردن
abdicating U واگذار کردن
abdicated U واگذار کردن
surrender U واگذار کردن
abdicate U واگذار کردن
surrendered U واگذار کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
reallocation U مجددا واگذار کردن
bequeath U بکسی واگذار کردن
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
bequeathed U بکسی واگذار کردن
bequeathing U بکسی واگذار کردن
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
bequeaths U بکسی واگذار کردن
assignment of tasks U واگذار کردن وفایف
to sell out U بدیگری واگذار کردن ورفتن
to bargain a way U درازای چیزی واگذار کردن
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
deeds U سند باقباله واگذار کردن
deed U سند باقباله واگذار کردن
vest a property in someone U ملکی را به کسی واگذار کردن
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
quitclaim U چشم پوشیدن از واگذار کردن
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
appropriation U اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
to give place to U جای خودرابه شخص یا چیزدیگر واگذار کردن
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
disposal U انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
delegatee U کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
dower U درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transferring U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfers U واگذار کردن نقل کردن انتقال
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
entrusts U واگذار کردن تفویض کردن
entrusting U واگذار کردن تفویض کردن
entrust U واگذار کردن تفویض کردن
give over U ترک کردن واگذار کردن
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com