Perdic | واداشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 51 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	wrest U	واداشتن
	wrested U	واداشتن
	wresting U	واداشتن
	wrests U	واداشتن
	stand U	واداشتن
	cause U	واداشتن
	causes U	واداشتن
	causing U	واداشتن
	put through U	واداشتن
	to set on U	واداشتن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stint U	بقناعت واداشتن
	stints U	بقناعت واداشتن
	prompt U	بفعالیت واداشتن
	countenance [encourage] U	به شجاعت واداشتن
	hearten U	به شجاعت واداشتن
	laying of setts U	واداشتن سنگها
	helotize U	بغلامی واداشتن
	actuate U	به عمل واداشتن
	reanimate U	به شجاعت واداشتن
	prompted U	بفعالیت واداشتن
	elate U	به شجاعت واداشتن
	appoint U	گماشتن واداشتن
	appoints U	گماشتن واداشتن
	encourage U	به شجاعت واداشتن
	operated U	بفعالیت واداشتن
	operates U	بفعالیت واداشتن
	embolden U	به شجاعت واداشتن
	operate U	بفعالیت واداشتن
	prompts U	بفعالیت واداشتن
	to lead a person a d. U	کسیرابه رقاصی واداشتن
	up end U	راست نشاندن یا واداشتن
	putting U	منصوب کردن واداشتن
	ranges U	به نظم وترتیب واداشتن
	prick U	با سیخونک بحرکت واداشتن
	pricked U	با سیخونک بحرکت واداشتن
	pricking U	با سیخونک بحرکت واداشتن
	pricks U	با سیخونک بحرکت واداشتن
	ranged U	به نظم وترتیب واداشتن
	range U	به نظم وترتیب واداشتن
	put U	منصوب کردن واداشتن
	puts U	منصوب کردن واداشتن
	galvanize U	تحریک کردن به حرکت واداشتن
	slap together <idiom> U	به عجله وبی مراقبت واداشتن
	dragoon U	بزور شکنجه بکاری واداشتن
	dragoons U	بزور شکنجه بکاری واداشتن
	encourage U	ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
	encouraged U	ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
	encourages U	ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
	pits U	به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
	pit U	به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
	to drink to a person U	نخست خودنوشیدن وسپس دیگریرابنوشیدن واداشتن

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy