English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tractive U وابسته به نیروی کشش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dynamic U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamically U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
electromagnetic U وابسته به نیروی مغناطیسی برق
hydraulic U وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
naval U وابسته به نیروی دریایی
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
geostrophic U وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
hydroelectric U وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
naval attache U وابسته نیروی دریایی
Other Matches
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
jet propulsion U نیروی جت
jetting U نیروی جت
jetted U نیروی جت
jets U نیروی جت
jet U نیروی جت
total force U نیروی کل
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
psychic force U نیروی روحی
tractive effort U نیروی کشنده
impetus U نیروی محرک
impetus U نیروی جنبش
expeditionary forces U نیروی اعزامی
lifting power U نیروی خیزش
sediment dislodging force U نیروی کشش
expeditionary force U نیروی اعزامی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
ground forces U نیروی زمینی
ground force U نیروی زمینی
amphibious force U نیروی اب خاکی
gravitational force U نیروی گرانشی
attraction force U نیروی ربایش
propellant U نیروی محرکه
kinetic energy U نیروی فعال
army of occupation U نیروی اشغالگر
psychic energy U نیروی روانی
tonicity U نیروی ارتجاعی
brake pressure U نیروی ترمز
attractive force U نیروی جاذبه
propelling force U نیروی پیشران
cathexis U نیروی عاطفی
holding force U نیروی بازدارنده
propellent U نیروی محرکه
screening force U نیروی پوشاننده
torsional force U نیروی پیچشی
juvenility U نیروی جوانی
total labor force U کل نیروی کار
lifting power U نیروی بالابری
repulsion force U نیروی دافعه
labour U نیروی انسانی
labors U نیروی انسانی
attraction force U نیروی جاذبه
atomic energy U نیروی اتمی
seed stock U نیروی ذخیره
restoring force U نیروی بازگرداننده
vertical force U نیروی عمودی
vertical force U نیروی قائم
assault force U نیروی هجوم
assault force U نیروی هجومی
vertical force U نیروی شاغولی
retentive power or memory U نیروی ضبط
water power U نیروی ابی
virile strength U نیروی مردانه
retentiveness U نیروی نگاهداری
compressive force U نیروی تراکمی
vital energy U نیروی زندگی
vital force U نیروی حیاتی
police power U نیروی پلیس
cohesive force U نیروی چسبندگی
labored U نیروی انسانی
reserve force U نیروی احتیاط
london force U نیروی لاندنی
shearing force U نیروی برشی
service component U نیروی مسلح
albedo U نیروی بازتابش
reinforcements U نیروی امدادی
gravitational force U نیروی جاذبه
lorentz force U نیروی لورنتس
soldiery U نیروی نظامی
uniaxial force U نیروی تک محوری
propellants U نیروی محرکه
power of production U نیروی تولید
resistive force U نیروی مقاوم
cohesive force U نیروی همدوسی
cohesive force U نیروی همچسبی
police power U نیروی انتظامی
firepower U نیروی محرکه
armada U نیروی دریایی
blocking force U نیروی سد کننده
muscle U نیروی عضلانی
muscles U نیروی عضلانی
security force U نیروی تامینی
body force U نیروی حجمی
rotor force U نیروی روتور
friendlier U نیروی خودی
friendlies U نیروی خودی
brake horsepower U نیروی ترمز
labor U نیروی کارگری
friendliest U نیروی خودی
impulsive force U نیروی ضربهای
centripetal force U نیروی مرکزگرا
friendly U نیروی خودی
armadas U نیروی دریایی
inertia force U نیروی اینرسی
striking force U نیروی ضربتی
striking force U نیروی یورش
shear load U نیروی برشی
joint force U نیروی مشترک
strike force U نیروی ضربتی
internal force U نیروی داخلی
retentivity U نیروی حفظ
labor U نیروی انسانی
labor force U نیروی کار
internal force U نیروی درونی
radiant energy U نیروی موجی
electricity U نیروی کهربایی
inertial force U نیروی ماند
inertial force U نیروی لختی
tensile force U نیروی کششی
mains U نیروی برق
buoyant force U نیروی شناورسازی
thews U نیروی عضلانی
land force n U نیروی زمینی
internal voltage U نیروی الکتروموتوری
specified command U نیروی اختصاصی
counterbalances U نیروی برابر
auxiliary forces U نیروی کمکی
counterbalanced U نیروی برابر
counterbalance U نیروی برابر
constabulary U نیروی شهربانی
constabularies U نیروی شهربانی
hydroelectric power U نیروی برقابی
tide rising force U نیروی کشنداور
to gauge wind U نیروی بادراسنجیدن
hydro U نیروی محرکه اب
land forces U نیروی زمینی
pulling power U نیروی کشش
capillarity U نیروی موئینهای
purchase element U نیروی منتجه
impact force U نیروی برخورد
burst force U نیروی انفجاری
burst force U نیروی ناگهانی
by military force U با نیروی نظامی
stamina U نیروی حیاتی
staying power U نیروی پایداری
the enemy U نیروی دشمن
the power of imagination U نیروی پندار
the sabre U نیروی نظامی
impact force U نیروی ضربهای
tractive power U نیروی کشش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com