English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
professorial U وابسته به استادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wonderwork U استادی
twist of the wrist U استادی
masterkiness U استادی
masterless U بی استادی
skill U استادی
expertness U استادی
adeptness U استادی
handiness U استادی
artifices U استادی
masterstrokes U استادی
master stroke U استادی
professorship U استادی
masterstroke U استادی
masterful U با استادی
artifice U استادی
professorships U استادی
professoriate U استادی
workmanship U استادی
arts U استعداد استادی
professorate U مربوط به استادی
stadimeter U استادی متر
professoriat U مقام استادی
art U استعداد استادی
unskilled labour U کارهایی که استادی
skilled U مستلزم استادی
professorship U مقام استادی
mastership U مقام استادی
professorships U مقام استادی
high wrought U با استادی ساخته شده
manipulated U با استادی درست کردن
manipulates U با استادی درست کردن
chair U کرسی استادی در دانشگاه
skill U استادی زبر دستی
snow job <idiom> U لاف استادی زدن
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
candidate master U نامزد استادی شطرنج
wonder work U معجزه استادی عجیب
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
tour de force U نمایش استادی و زبردستی
manipulate U با استادی درست کردن
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
elaborateness U نازک کاری استادی در کار
manipulation U دست زنی تدبیر استادی
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates U وابسته
monitorial U وابسته به
affiliate U وابسته
federating U وابسته
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
cantabrigian U وابسته به
akin U وابسته
federated U وابسته
attache U وابسته
pertianing U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
belonging U وابسته ها
elysian U وابسته به
dependent U وابسته
dependant U وابسته
carpal U وابسته به مچ
interdependent U وابسته
attendants U وابسته
attendant U وابسته
congenerous U وابسته
aquatic U وابسته به اب
plantar U وابسته به کف پا
related U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
pertinent U وابسته
commissarial U وابسته به
dependants U وابسته
federate U وابسته
syncop U وابسته به غش
cephalic U وابسته به سر
appurtenant U وابسته
thereof U وابسته به ان
diphtheric U وابسته به
of kin U وابسته
tuitionary U وابسته به
comprador U وابسته
sexual organs U وابسته به
wedded U وابسته
israelitish U وابسته به
contingents U وابسته
contingent U وابسته
febile U وابسته به تب
relative U وابسته
elfin U وابسته به جن
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
correspondent U وابسته
levitical U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
relevant U وابسته
germane U وابسته
messianic U وابسته به
attached U وابسته
pertaining U وابسته
correspondents U وابسته
riverrine U وابسته به
attributable U وابسته به
hanger on U وابسته
subordinating U وابسته
subordinates U وابسته
subordinated U وابسته
subordinate U وابسته
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
connubial U وابسته به زناشویی
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
ethnic U وابسته به نژادشناسی
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
archimedean U وابسته به ارشمیدس
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
pleural U وابسته به شامه شش
anginal U وابسته به گلودرد
puberal U وابسته به بلوغ
photic U وابسته به تولیدنور
photic U وابسته به نوروروشنایی
aortal U وابسته بشاهرگ
seminal U وابسته به منی
aortic U وابسته بشاهرگ
pubertal U وابسته به بلوغ
antichristian U وابسته به دجال
pharyngal U وابسته به گلوگاه
municipal U وابسته بشهرداری
psychologic U وابسته به روانشناسی
pygmean U وابسته به پیگمی ها
scientific U وابسته بعلم
petiolar U وابسته به برگدم
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine U وابسته به وزغ
attache U وابسته نظامی
rectal U وابسته به مقعد
rectorial U وابسته به rector
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
rhinal U وابسته به بینی
petrologic U وابسته به سنگ
astronautical U وابسته به فضانوردان
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته نظامی
army attache U وابسته زمینی
investigatory U وابسته به رسیدگی
pharisaic U وابسته به فریسی
vital U وابسته به زندگی
homicidal U وابسته به ادمکشی
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
porcine U وابسته بخوک
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
altitudinal U وابسته به اوج
piscatorial U وابسته به صیدماهی
marines U وابسته به دریانوردی
presbyterial U وابسته به کشیش ها
emotive U وابسته به احساسات
marine U وابسته به دریانوردی
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com