Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cryptoboard
U
هیئت کشف رمز پیامها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boarded
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
cryptography
U
رمزکردن پیامها
precedence
U
تقدم پیامها
judicature
U
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury
U
هیئت داوری هیئت قضات
monitoring
U
رله کردن اخبار و پیامها
digraphic substitution
U
استفاده ازرمز عددی در پیامها
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
ecom
U
Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
squelch circuit
U
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
corps
U
هیئت
committee
U
هیئت
attitudes
U
هیئت
panel
U
هیئت
panels
U
هیئت
guize
U
هیئت
committees
U
هیئت
commissions
U
هیئت
commissioning
U
هیئت
commission
U
هیئت
attitude
U
هیئت
configuration
U
هیئت
configurations
U
هیئت
astronomy
U
هیئت
confranternity
U
هیئت
astronomically
U
مطابق هیئت
expeditions
U
هیئت اعزامی
astronomy
U
هیئت استرونومی
economic commission
U
هیئت اقتصادی
expedition
U
هیئت اعزامی
legislature
U
هیئت مقننه
commissions
U
هیئت مامورین
departments
U
قسمت هیئت
commissioners
U
عضو هیئت
commissioner
U
عضو هیئت
faculty
U
هیئت علمی
boarded
U
هیئت ژوری
boarded
U
هیئت کمیسیون
juries
U
هیئت منصفه
commission
U
هیئت مامورین
faculties
U
هیئت علمی
astronomy
U
علم هیئت
commissioning
U
هیئت مامورین
legislatures
U
هیئت مقننه
format
U
قالب هیئت
board of trade
U
هیئت بازرگانی
constituency
U
هیئت موسسان
constituencies
U
هیئت موسسان
jury
U
هیئت داوران
jury
U
هیئت منصفه
juries
U
هیئت داوران
governing bodies
U
هیئت حاکمه
council ot ministers
U
هیئت وزراء
board of directors
U
هیئت مدیره
board of directers
U
هیئت مدیره
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
formats
U
قالب هیئت
institute
U
هیئت شورا
instituted
U
هیئت شورا
board of direcotors
U
هیئت مدیره
institutes
U
هیئت شورا
instituting
U
هیئت شورا
department
U
قسمت هیئت
collegium
U
هیئت یا کمیته
governing body
U
هیئت حاکمه
directorate
U
هیئت رئیسه
trial jury
U
هیئت منصفه
top drawer
U
هیئت حاکمه
directorates
U
هیئت رئیسه
bureau
U
هیئت اداری
staff
U
اعضاء هیئت
staffed
U
اعضاء هیئت
configurations
U
هیئت پذیری
configuration
U
هیئت پذیری
executives
U
هیئت رئیسه
executive
U
هیئت رئیسه
staffs
U
اعضاء هیئت
bar
U
هیئت وکلاء
committees
U
هیئت یا کمیته
physique
U
ترکیب هیئت
military body
U
هیئت نظامی
military comission
U
هیئت نظامی
deputation
U
هیئت نمایندگی
committee
U
هیئت یا کمیته
deputations
U
هیئت نمایندگی
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
knightage
U
هیئت شوالیه ها
hues
U
هیئت منظر
hue
U
هیئت منظر
bars
U
هیئت وکلاء
board
U
هیئت کمیسیون
professoriat
U
هیئت استادان
board
U
هیئت ژوری
political mission
U
هیئت سیاسی
petty jury
U
هیئت منصفه
bureaus
U
هیئت اداری
physiques
U
ترکیب هیئت
to be masked
U
تدیل هیئت دادن
assize
U
هیئت قضات یا منصفه
military assistance advisory group (maag
U
هیئت مستشاری نظامی
military body
U
هیئت رئیسه نظامی
editorial staff
U
هیئت مدیره یانویسنده
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
chairman of the board
[of directors/managers]
U
رئیس هیئت مدیره
president of the board
[ American E]
U
رئیس هیئت مدیره
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
delegacy
U
نماینده هیئت نمایندگان
astronomically
U
از روی علم هیئت
director
U
عضو هیئت مدیره
panels
U
هیئت تشک پالان
missionaries
U
وابسته به هیئت اعزامی
missionary
U
وابسته به هیئت اعزامی
constellation
U
هیئت صورت فلکی
constellations
U
هیئت صورت فلکی
transmute
U
تغییر هیئت دادن
transmuted
U
تغییر هیئت دادن
transmutes
U
تغییر هیئت دادن
transmuting
U
تغییر هیئت دادن
backbencher
U
عضو هیئت قانونگذاری
panel
U
هیئت تشک پالان
directorates
U
هیئت مدیره ستادی
directors
U
عضو هیئت مدیره
companies
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
دسته هیئت بازیگران
cabinet
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
cabinets
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
backbenchers
U
عضو هیئت قانونگذاری
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
assembly
U
هیئت قانون گذاری
jurors
U
عضو هیئت منصفه
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
grand juries
U
هیئت منصفه عالی
juror
U
عضو هیئت منصفه
grand jury
U
هیئت منصفه عالی
masked balls
U
رقص با هیئت مبدل
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
assignees in bankruptcy
U
هیئت تصفیه امور ورشکسته
petit jury
U
هیئت منصفه دوازده نفری
missions
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
astronomic
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
astronomical
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
directorate
U
مقام ریاست هیئت مدیره
uranological
U
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
directorates
U
مقام ریاست هیئت مدیره
transfiguration
U
تبدیل هیئت تغییر شکل
Soviets
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviet
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
verdicts
U
رای هیئت منصفه فتوی
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
verdict
U
رای هیئت منصفه فتوی
secretariat
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
secretariats
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
mission
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
governments
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
government
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
board of
[executive]
directors
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
board of
[executive]
directors
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
electoral college
U
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
boarded
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
authoritarian
U
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
air transport allocations board
U
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
authoritarians
U
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
mission
U
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions
U
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
combined communication board
U
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
embracery
U
جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
boxman
U
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
true bill
U
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com