English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accompanist U همراهی کننده
accompanists U همراهی کننده
accompanier U همراهی کننده
favourer U همراهی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accompanist همراهی کننده با آواز یا سازی چون پیانو
accompanists U همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
accompaniment ساز یا آواز همراهی کننده
accompaniments U ساز یا اواز همراهی کننده
Other Matches
send-offs U همراهی
favours U همراهی
camaraderie U همراهی
favouring U همراهی
accompaniment U همراهی
anent U همراهی
concomitance U همراهی
sodality U همراهی
send-off U همراهی
favoring U همراهی
send off U همراهی
favors U همراهی
favored U همراهی
accompaniments U همراهی
companionship U همراهی
favour U همراهی
squires U همراهی کردن
squire U همراهی کردن
go along U همراهی کردن
conpanion U همراهی کردن
escort U همراهی کردن
to render a ssistance U همراهی کردن
accomodate U همراهی کردن
escorted U همراهی کردن
escorting U همراهی کردن
escorts U همراهی کردن
to accompany U همراهی کردن
accompanies U همراهی کردن
accompanied U همراهی کردن
accompany U همراهی کردن
to go along U همراهی کردن
escorted U همراهی یامحافظت کردن
escort U همراهی یامحافظت کردن
suffrage U کمک همراهی قبول
escorting U همراهی یامحافظت کردن
escorts U همراهی یامحافظت کردن
gain over U با خود همراهی کردن
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
to attend a funeral U باجنازه همراهی کردن
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
to vow assistance U قول همراهی دادن
please do me a service U خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
we sang them home U ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
in tow <idiom> U برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
befriend U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriended U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
companion U معاشرت کردن همراهی کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective U کج کننده
hoppers U لی لی کننده
hopper U لی لی کننده
refutative U رد کننده
refuser U رد کننده
solver U حل کننده
rebutter U رد کننده
prater U پچ پچ کننده
trackers U پی کننده
refutatory U رد کننده
spurner U رد کننده
syncopator U غش کننده
repudiationist U رد کننده
renunciant U رد کننده
crusher U له کننده
tracker U پی کننده
deletive U حک کننده
squasher U له کننده
crepitant U خش خش کننده
surfy U کف کننده
swooner U غش کننده
prattfall U پچ پچ کننده
squelcher U له کننده
solvent U اب کننده
whisperer U پچ پچ کننده
filler U پر کننده
ear-splitting U کر کننده
commulator U یک سو کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com