English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocket [missile with thrust propulsion] U موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
ogive U پرتابه یا موشک
rocket ship U موشک یا پرتابه فضا پیما
rockoon U پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
rocketed U پرتابه
missiles U پرتابه
ballistic missile U پرتابه
missile U پرتابه
rocket U پرتابه
rocketing U پرتابه
ballistic missiles U پرتابه
projectile U پرتابه
rockets U پرتابه
antimissile missile U پاد پرتابه
trajectory U مسیر پرتابه
ballistics U پرتابه شناسی
shot U رسایی پرتابه
trajectories U مسیر پرتابه
shots U رسایی پرتابه
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
muzzle energy U انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
stratigrapher U دانشمند چینه شناس
volcanologist U دانشمند اتشفشان شناس
selenologist U دانشمند ماه شناس
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
guided missile U موشک هدایت شونده
guded missile U موشک هدایت شوند
guided missiles U موشک هدایت شونده
cruise missiles U موشک هدایت شونده کروز
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
pgm U نوعی موشک هدایت شونده
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
nike ajax U نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
nike hercules U موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
bull pup U نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
directors U هدایت کننده
director U هدایت کننده
self analytical U تجزه وتحلیل کننده خویشتن خود شناس
channelising island U سکوی هدایت کننده
directors U هدایت کننده اتش
conducting staff U ستاد هدایت کننده
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
dredging ladder U هدایت کننده سطل
guideway U شیار هدایت کننده
directing staff U ستاد هدایت کننده
director U هدایت کننده اتش
meta director U هدایت کننده به موقعیت متا
ortho director U هدایت کننده به موقعیت ارتو
para director U هدایت کننده به موقعیت پارا
command destruct signal U علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
ortho para director U هدایت کننده به موقعیتعای ارتو- پارا
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
co axial cable U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxing U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coax U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
trip flare U مین روشن کننده جهنده موشک منور جهنده
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
penny wise and pound foolish U دینار شناس و ریال شناس
lapidarian U سنگ شناس گوهر شناس
lapidary U سنگ شناس گوهر شناس
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
virologist U متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
pundits U دانشمند
scientists U دانشمند
learned U دانشمند
oracle U دانشمند
scholarly U دانشمند
oracles U دانشمند
pundit U دانشمند
scientist دانشمند
litterateur U دانشمند
savant U دانشمند
mage U دانشمند
sciential U دانشمند
sapient U دانشمند
learnted U دانشمند
walking library U شخص دانشمند
pandit U دانشمند هندی
morphologist U دانشمند مورفولوژی
erudite U عالم دانشمند
literator U دانشمند نما
pandits U دانشمند هندی
a highly esteemed scientist U یک دانشمند بسیار محترم
martyrologist U دانشمند تذکره شهدا
prosodist U دانشمند عروض وبدیع
polyhistor U دانشمند بزرگ پایه
polymath U دانشمند همه چیزدان
polymaths U دانشمند همه چیزدان
That is what I call a scientist . There is a scientist for you . U به این می گویند دانشمند
latinist U دانشمند در زبان وفرهنگ لاتین
metaphysician U دانشمند علوم ماوراء طبیعی
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
theologue U متخصص الهیات دانشمند علم دین
cosmologist U دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
He is the greatest scientist on earth. U بزرگترین دانشمند روی زمین است
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
theolog U دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
technologist U فن شناس
paleographer U خط شناس
graphologist U خط شناس
classicists U دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
mythologist or ger U دانشمند در تاریخ اساطیر اساطیر دان
classicist U دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
archeologist U باستان شناس
archaeologist U باستان شناس
ethnologist U قوم شناس
ethnologists U قوم شناس
oenologist U شراب شناس
criminologist U جرم شناس
ecologists U بوم شناس
pathologists U اسیب شناس
biologist U زیست شناس
operation decoder U عمل شناس
naturalist U طبیعت شناس
naturalists U طبیعت شناس
oceanographer U اقیانوس شناس
philatelist U تمبر شناس
opcode decoder U رمزالعمل شناس
ontologist U هستی شناس
heliologist U افتاب شناس
herborist U گیاه شناس
philatelists U تمبر شناس
ecologist U بوم شناس
anthropologist U انسان شناس
tactful U موقع شناس
sociologist U انسگان شناس
numismatist U سکه شناس
genealogist U شجره شناس
feal U وفیفه شناس
loyal U وفیفه شناس
rhythmist U سجع شناس
selenographer U ماه شناس
entomologist U حشره شناس
insectologist U حشره شناس
epigraphist U کتیبه شناس
ethologist U کردار شناس
etymologer U اشنقاق شناس
duteous U گماشت شناس
numismatist U مدال شناس
geologist U زمین شناس
seismologist U زلزله شناس
dutiful U گماشت شناس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com