Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pact
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
demarche
U
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
coalition
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalitions
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
variables
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
locals
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination
U
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties
U
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
immunity
U
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles
U
محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics
U
علم سیاسی امور سیاسی
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscribers
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic
U
سیاسی نماینده سیاسی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
some
U
تعدادی
isonomy
U
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
communication
U
ارتباطات
comms
U
ارتباطات
telecommunication
U
ارتباطات
communications
U
ارتباطات
bags
U
تعدادی از اجزای نا مرتب
bag
U
تعدادی از اجزای نا مرتب
telecommunication engineer
U
مهندس ارتباطات
telecommunication installation
U
تاسیسات ارتباطات
telecommunication tower
U
برج ارتباطات
agency of communications
U
شعبه ارتباطات
avionics
U
ارتباطات فضایی
avionics
U
ارتباطات هوایی
voice communications
U
ارتباطات صوتی
telecommunication traffic
U
ترافیک ارتباطات
comunications parameters
U
پارامترهای ارتباطات
telecommunication network
U
پبکه ارتباطات
communication
U
ارتباطات مواصلات
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
telecommunications
U
ارتباطات از دور
optical communications
U
ارتباطات نوری
communication chief
U
رئیس ارتباطات
digital communications
U
ارتباطات دیجیتالی
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
communications program
U
برنامه ارتباطات
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
data communication system
U
سیستم ارتباطات داده
data communications processor
U
پردازنده ارتباطات داده ها
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
main center office
U
مرکز اصلی ارتباطات
telecommunications
U
ارتباطات راه دور
logic
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
telecommunication
U
ارتباطات از راه دور
communications controller
U
کنترل کننده ارتباطات
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
laymen
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
particularism
U
دلبستگی بمرام خاصی
particularity
U
بستگی بعقاید خاصی
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
layman
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
structuring
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
dce
U
CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
telecommunications specialist
U
متخصص ارتباطات راه دور
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
telemedicine
U
استفاده از ارتباطات راه دور
tcam
U
TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
laic
U
شخص که علم خاصی را نداند
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
attitudinize
U
حالت خاصی بخود گرفتن
dead
U
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
intonate
U
بااهنگ خاصی ادا کردن
interspecies
U
واقع در بین دستههای خاصی
interspecific
U
واقع در بین دستههای خاصی
dialects
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
dialect
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stylize
U
به روش یا سبک خاصی دراوردن
meanest
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
meaner
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
mean
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
intonate
U
با لحن خاصی تلفظ کردن
blocked
U
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
U
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocks
U
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
assembly
U
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
tariffs
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
adccp
U
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
facies
U
منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specifies
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
specify
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
for no p reason
U
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
bundle
U
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundles
U
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundling
U
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
micro
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
basic telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
micros
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
advanced
U
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
microcomputer
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
sig
U
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
doctrinaire
U
کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment
U
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
dedicated
U
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
putting
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dd name
U
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
mux
U
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
paralleled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
buffer pool
U
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
parallelling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallels
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
fcc
U
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
frameworks
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
framework
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
doped
U
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
dedicated
U
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
toneme
U
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
MISD
U
معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
integral controller
U
واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
btam
U
BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
Manchester coding
U
روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
transborder
U
ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
locals
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
engine
U
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
integral
U
وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
concentrates
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrate
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
automatic
U
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatics
U
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
ccitt v.
U
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
basics
U
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
teleinformatic services
U
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
basic
U
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
pitches
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
areas
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
pitch
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
macro
U
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
SIMD
U
معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد
authorization to copy
U
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
down line processor
U
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
bytes
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
architecture
U
فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
byte
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
cuno filter
U
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
processor
U
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor
U
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
boot
U
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
allocations
U
یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
allocation
U
یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
cluster bombs
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com