Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
map reading
U
نقشه خوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
map reading
U
نقشه خوانی کردن
slip
U
اشتباه در نقشه خوانی
Other Matches
solfege
U
نت خوانی سولفش خوانی
solfeggio
U
نت خوانی سولفش خوانی
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
recitation
U
از بر خوانی
recitations
U
از بر خوانی
association
U
هم خوانی
call in
U
تو خوانی
sol fa
U
نت خوانی
lip-reading
U
لب خوانی
lip reading
U
لب خوانی
associations
U
هم خوانی
recitative
U
از بر خوانی
solmization
U
نت خوانی
recitals
U
از بر خوانی
recital
U
از بر خوانی
solmizate
U
نت خوانی کردن
haranguing
U
رجز خوانی
harangues
U
رجز خوانی
harangue
U
رجز خوانی
telepathy
U
اندیشه خوانی
catalexia
U
مکرر خوانی
thought reading
U
اندیشه خوانی
solmization
U
وزن خوانی
psalmody
U
مزمور خوانی
lamentations
U
مرثیه خوانی
flyting
U
رجز خوانی
psalmody
U
سرود خوانی
antiphony
U
تهلیل خوانی
phrenology
U
جمجمه خوانی
mirror reading
U
وارونه خوانی
palinlexia
U
وارونه خوانی
lamentation
U
مرثیه خوانی
to stab in the back
U
ریزه خوانی
scatter read
U
پراکنده خوانی
illegutimation
U
حرمزادگی خوانی
harangued
U
رجز خوانی
silent reading
U
بیصدا خوانی
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
news room
U
اطاق روزنامه خوانی
solos
U
تک خوانی بطور انفرادی
direct reading instrument
U
دستگاه مستقیم خوانی
solo
U
تک خوانی بطور انفرادی
phrenological
U
وابسته به جمجمه خوانی
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
nocturn
U
سحر خوانی شبانه
call statement
U
حکم فرا خوانی
declaimed
U
رجز خوانی کردن
declaim
U
رجز خوانی کردن
illegutimation
U
نادرستی نامشروع خوانی
proofread
U
نمونه خوانی کردن
incantation
U
افسون خوانی جادوگری
incantations
U
افسون خوانی جادوگری
prayerfulness
U
عادت نماز خوانی
psalmodic
U
وابسته به زبور خوانی
declaiming
U
رجز خوانی کردن
proofreading
U
نمونه خوانی کردن
declaims
U
رجز خوانی کردن
epigraphy
U
علم کتیبه خوانی
proofreads
U
نمونه خوانی کردن
kapell meister
U
رئیس دسته سرود خوانی
have one's nose in a book
<idiom>
U
کرم کتاب خوانی داشتن
recitetion
U
از حفظ خوانی پس دادن درس
gray oral reading test
U
ازمون بلند خوانی گری
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
recitations
U
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
recitation
U
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
nowel
U
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
hymnody
U
سرود خوانی سرود
war cry
U
رجز رجز خوانی
plat
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
charted
U
نقشه
plotless
U
بی نقشه
charting
U
نقشه
charts
U
نقشه
chart
U
نقشه
maps
U
نقشه
plan view
U
نقشه کف
cartograph
U
نقشه
planless
U
بی نقشه
visual aid
U
نقشه
drawing
U
نقشه
map
U
نقشه
drawings
U
نقشه
outlining
U
نقشه
outlines
U
نقشه
outlined
U
نقشه
scheme
U
نقشه
outline
U
نقشه
schemed
U
نقشه
schemes
U
نقشه
planner
U
نقشه کش
planners
U
نقشه کش
program
U
نقشه
projects
U
نقشه
projected
U
نقشه
project
U
نقشه
cartographer
U
نقشه کش
cartographers
U
نقشه کش
programs
U
نقشه
rambling
U
بی نقشه
tracers
U
نقشه کش
design
U
نقشه
draftsmen
U
نقشه کش
draughtsmen
U
نقشه کش
plans
U
نقشه
mounted map
U
نقشه
tracer
U
نقشه کش
models
U
نقشه
draughtsman
U
نقشه کش
plan
U
نقشه کف
plans
U
نقشه کف
designs
U
نقشه
modelled
U
نقشه
draftsman
U
نقشه کش
designer
U
نقشه کش
plotted
U
نقشه
designers
U
نقشه کش
plots
U
نقشه
plan
U
نقشه
plot
U
نقشه
modeled
U
نقشه
model
U
نقشه
relief emboss
U
نقشه برجسته
relief map
U
نقشه برجسته
land map
U
نقشه جغرافیایی
land surveying
U
نقشه برداری
key plan
U
نقشه راهنما
interchart
U
در روی نقشه
approval of plan
U
تصویب نقشه
interconnection scheme
U
نقشه ی اتصال
energy pattern
U
نقشه انرژی
land surveyor
U
نقشه بردار
surveyors
U
نقشه بردار
inset
U
نقشه فرعی
mercator chart
U
نقشه مرکاتور
contour map
U
نقشه برجسته
memory map
U
نقشه حافظه
memory mapping
U
نقشه حافظه
surveyor
U
نقشه بردار
site plan
U
نقشه محل
situation map
U
نقشه وضعیت
karnaugh map
U
نقشه کارنو
schematic diagram
U
نقشه رادیو
topography
U
نقشه برداری
rescale
U
نقشه کشیدن
key map
U
نقشه راهنما
mapwise
U
نقشه وار
site plan
U
نقشه جایگاه
scheme of life
U
نقشه زندگی
insets
U
نقشه فرعی
abbazzo
U
طرح نقشه
ground plans
U
نقشه مسطحه
ground plan
U
نقشه مسطحه
isohyetal map
U
نقشه هم بارش
chartography
U
ترسیم نقشه
map margin
U
کناره نقشه
planography
U
فن ترسیم نقشه
brodmann's map
U
نقشه برودمن
plat
U
قطعه نقشه
construction drowling
U
نقشه کارگاهی
geographic map
U
نقشه جغرافیایی
original map
U
نقشه اصلی
operation map
U
نقشه عملیات
control map
U
نقشه مادر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com