Total search result: 201 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
diffuser area ratio U |
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
geometrical percentage U |
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد |
 |
 |
queued U |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
 |
 |
queueing U |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
 |
 |
queues U |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
 |
 |
queue U |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
 |
 |
contraction ratio U |
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد |
 |
 |
nonlinear U |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
 |
 |
gear ratio U |
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده |
 |
 |
profiled U |
مقطع |
 |
 |
profile U |
مقطع |
 |
 |
segments U |
مقطع |
 |
 |
segment U |
مقطع |
 |
 |
sections U |
مقطع |
 |
 |
profiles U |
مقطع |
 |
 |
cross section U |
مقطع |
 |
 |
tablature U |
مقطع |
 |
 |
section U |
مقطع |
 |
 |
cutting U |
مقطع |
 |
 |
profiling U |
مقطع |
 |
 |
oblique section U |
مقطع مایل |
 |
 |
transverse section U |
مقطع عرضی |
 |
 |
oblique section U |
مقطع اریب |
 |
 |
trough section U |
مقطع ناودانی |
 |
 |
profiling U |
مقطع عرضی |
 |
 |
necking U |
تنگی مقطع |
 |
 |
lobule U |
مقطع کوچک |
 |
 |
transition section U |
مقطع تبدیل |
 |
 |
areas U |
سطح مقطع |
 |
 |
profiled U |
مقطع عرضی |
 |
 |
profiles U |
مقطع عرضی |
 |
 |
profile U |
مقطع عرضی |
 |
 |
rectangular section U |
مقطع مستطیلی |
 |
 |
root section U |
مقطع ریشه |
 |
 |
sectional area U |
سطح مقطع |
 |
 |
soil profile U |
مقطع خاک |
 |
 |
area U |
سطح مقطع |
 |
 |
aerofoil U |
مقطع ایرودینامیکی |
 |
 |
circular cross section U |
مقطع گرد |
 |
 |
conic section U |
مقطع مخروطی |
 |
 |
cross reaction U |
سطح مقطع |
 |
 |
cross section U |
مقطع عرضی |
 |
 |
airfoil U |
مقطع ایرودینامیکی |
 |
 |
absorption cross section U |
مقطع جذب |
 |
 |
cross section U |
سطح مقطع |
 |
 |
structural section U |
مقطع سازهای |
 |
 |
coil section U |
مقطع بوبین |
 |
 |
compact section U |
مقطع فشرده |
 |
 |
half section U |
نیم مقطع |
 |
 |
cross section area U |
سطح مقطع |
 |
 |
cross section U |
سطح مقطع عرضی |
 |
 |
box spar U |
تیرکهای با مقطع مربع |
 |
 |
egg shaped section U |
مقطع تخم مرغی |
 |
 |
cross sectional area U |
سطح مقطع عرضی |
 |
 |
cross sectional data U |
داده ها در یک مقطع زمانی |
 |
 |
vintage model U |
الگوی مقطع زمانی |
 |
 |
box section U |
مقطع قوسی سکل |
 |
 |
work surfaces U |
سطح مقطع اصلی |
 |
 |
horseshoe shaped section U |
مقطع نعل اسبی |
 |
 |
interrupted quick flashing light U |
چشمک زن تند مقطع |
 |
 |
transection U |
برش یا مقطع عرضی |
 |
 |
total effective collision cross section U |
سطح مقطع موثر کل |
 |
 |
cross section U |
سطح مقطع موثر |
 |
 |
inelastic cross section U |
مقطع برخورد ناکشسان |
 |
 |
work surface U |
سطح مقطع اصلی |
 |
 |
intermediate frequency section U |
مقطع فرکانس میانی |
 |
 |
podite U |
مقطع با بند پای بندپایان |
 |
 |
uncurtailed bars U |
ارماتور بدون تقلیل مقطع |
 |
 |
winding crodd section U |
سطح مقطع سیم پیچی |
 |
 |
syllabify U |
تقسیم به هجای مقطع کردن |
 |
 |
rhombus wing U |
بالی با سطح مقطع متقارن |
 |
 |
cross section U |
نیمرخ پهنا مقطع موثر |
 |
 |
flumming U |
تنگ کردن مقطع جریان اب |
 |
 |
con di nozzle U |
نازل موتورجت با مقطع همگرا |
 |
 |
blade station U |
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه |
 |
 |
form grind U |
سنگ زدن در مقطع طولی |
 |
 |
effective collision cross section U |
سطح مقطع برخورد موثر |
 |
 |
standard egg section U |
مقطع تخم مرغی شکل معمولی |
 |
 |
input output processor U |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
 |
 |
syllabary U |
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات |
 |
 |
economic section U |
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی |
 |
 |
three square U |
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل |
 |
 |
poiseuille flow U |
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای |
 |
 |
hachures U |
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس |
 |
 |
parallel aerofoil U |
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد |
 |
 |
compressor pressure ratio U |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
 |
 |
mandrel U |
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد |
 |
 |
JK flip flop U |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
 |
 |
gates U |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
 |
 |
gate U |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
 |
 |
venturi U |
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد |
 |
 |
input/output U |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
 |
 |
barn U |
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها |
 |
 |
barns U |
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها |
 |
 |
NEQ U |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
 |
 |
non equivalence function U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
 |
 |
equivalence U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
 |
 |
inequivalence U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
 |
 |
lobation U |
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته |
 |
 |
adder U |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
 |
 |
adder U |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
 |
 |
adders U |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
 |
 |
adders U |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
 |
 |
analog U |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
 |
 |
full U |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
fullest U |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
variable area nozzle U |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
 |
 |
syllable U |
جزء کلمه مقطع کلمه |
 |
 |
profile drag U |
پسای مقطع پسای نیمرخ |
 |
 |
syllables U |
جزء کلمه مقطع کلمه |
 |
 |
analogue U |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
 |
 |
analogues U |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
 |
 |
input output U |
ورودی خروجی |
 |
 |
i/o U |
ورودی-خروجی |
 |
 |
flip-flopping U |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
 |
 |
flip-flopped U |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
 |
 |
flip-flop U |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
 |
 |
flip-flops U |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
 |
 |
input output order U |
ترتیب ورودی- خروجی |
 |
 |
parallel input output U |
ورودی و خروجی موازی |
 |
 |
simultaneous input/output U |
ورودی و خروجی همزمان |
 |
 |
input output device U |
دستگاه ورودی و خروجی |
 |
 |
cpu U |
باس ورودی / خروجی |
 |
 |
input output instructions U |
دستورات ورودی و خروجی |
 |
 |
input output procedure U |
رویه ورودی- خروجی |
 |
 |
input output operation U |
عملکرد ورودی- خروجی |
 |
 |
i/o processor U |
پردازنده ورودی و خروجی |
 |
 |
i/o port U |
مدخل ورودی و خروجی |
 |
 |
i/o bound U |
محدود به ورودی خروجی |
 |
 |
input output interface U |
میانگیر ورودی- خروجی |
 |
 |
i/o channel U |
کانال ورودی و خروجی |
 |
 |
input output ports U |
مدخلهای ورودی- خروجی |
 |
 |
input output relation U |
رابطه ورودی- خروجی |
 |
 |
input output system U |
سیستم ورودی- خروجی |
 |
 |
input output symbol U |
علامت ورودی- خروجی |
 |
 |
central U |
واحد ورودی و خروجی |
 |
 |
microcontroller U |
پورت ورودی /خروجی |
 |
 |
input output bus U |
گذرگاه ورودی- خروجی |
 |
 |
input output channel U |
کانال ورودی- خروجی |
 |
 |
input output control U |
کنترل ورودی- خروجی |
 |
 |
serial input\output U |
ورودی و خروجی سری |
 |
 |
input output unit U |
واحد ورودی- خروجی |
 |
 |
at this age U |
[در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن] |
 |
 |
fullest U |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
full U |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
interfaces U |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
 |
 |
input output control system U |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
 |
 |
input output bandwidth U |
پهنای باند ورودی- خروجی |
 |
 |
basic input output system U |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
 |
 |
input output controller U |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
 |
 |
interface U |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
 |
 |
memory mapped i/o U |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
 |
 |
architecture U |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
 |
 |
iocs U |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
 |
 |
input output redirection U |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
 |
 |
difference U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
 |
 |
EXOR U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
 |
 |
alternative U |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
differences U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
 |
 |
alternatives U |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
exjunction U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
 |
 |
exclusive U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
 |
 |
input/output file U |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
I/O file U |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
programmed i/o U |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
 |
 |
combo box U |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
 |
 |
amplification U |
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی |
 |
 |
remotest U |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
 |
 |
remoter U |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
 |
 |
remote U |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
 |
 |
bios U |
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس |
 |
 |
microsoft U |
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد |
 |
 |
input output programming system U |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
 |
 |
input/output statement U |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
operation U |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |
 |
 |
I/O statement U |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
cascade connection U |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
 |
 |
input/output instruction U |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
registers U |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
 |
 |
I/O instruction U |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
parallel U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
paralleled U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
paralleling U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
parallelled U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
parallelling U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
input/output module U |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
parallels U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
inhibits U |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
 |
 |
inhibit U |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
 |
 |
input/output U |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
 |
 |
registering U |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
 |
 |
I/O module U |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
tidal prism U |
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی |
 |
 |
input/output device U |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
I/O device U |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
input [output] request U |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
register U |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
 |
 |
I [O] request [IORQ] U |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
 |
 |
half U |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
 |
 |
unit U |
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود |
 |
 |
gigo U |
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود |
 |