English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
verge U نزدیکی حدود
verges U نزدیکی حدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
imminence U نزدیکی
adduction U نزدیکی
copulating U نزدیکی
togetherness U نزدیکی
nearby U در نزدیکی
vicinage U نزدیکی
vichywater U نزدیکی
adjacence or cency U نزدیکی
propinquity U نزدیکی
neiggourhood U نزدیکی
intimity U نزدیکی
inwarness U نزدیکی
affinity U نزدیکی
nearness U نزدیکی
nighness U نزدیکی
contiguity U نزدیکی
appulse U نزدیکی
vicinity U نزدیکی
closeness U نزدیکی
approximation U نزدیکی
approximations U نزدیکی
accession نزدیکی
copulates U نزدیکی
copulated U نزدیکی
proximity U نزدیکی
copulate U نزدیکی
affinities U نزدیکی
sexual intercourse U نزدیکی
around U در نزدیکی
offing U دران نزدیکی ها
adjacence U نزدیکی مجاورت
nodality U نزدیکی به گره
proximity of blood U خویشی نزدیکی
kinder U نزدیکی تشابه
going on U نزدیکی تماس
sexual intercourse of doubful nature U نزدیکی به شبهه
therabout U در همان نزدیکی
In the vicinity ( neighbourhood ). U همین نزدیکی ها
hereabout U درهمین نزدیکی ها
adjacency U نزدیکی مجاورت
sexual intercourse U مواقعه نزدیکی جنسی
abutment U بست دیوار نزدیکی
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
imminency U نزدیکی مشرف بودن
in with <idiom> U دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
imminence U نزدیکی مشرف بودن
To have sexual intercourse with a woman . U با زنی نزدیکی کردن
thereabout U درهمان نزدیکی تقریبا
Heris U شهر هریس در نزدیکی تبریز
Is there a ... nearby? آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
umbilical U واقع در نزدیکی ناف مرکزی
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
land sick U کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
machines U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machined U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
aclinic line U خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
ambit U حدود
tethers U حدود
modules U حدود
module U حدود
about <adv.> U حدود
in the neighbourhood U در حدود
roughly <adv.> U حدود
realms U حدود
thereabouts U در آن حدود
scantling U حدود
purview U حدود
neiggourhood U حدود
tethering U حدود
tethered U حدود
delimiting U حدود
delimit U حدود
definition U حدود
ranges U حدود
precinct U حدود
realm U حدود
precincts U حدود
vicinity U حدود
ranged U حدود
range U حدود
definitions U حدود
delimits U حدود
about U در حدود
delimited U حدود
neighbourhoods U حدود
neighbourhood U حدود
neighborhoods U حدود
compass U حدود
scope U حدود
tether U حدود
well nigh U در حدود
perambulation U حدود
confine U حدود
well-nigh U در حدود
limit U حدود
confining U حدود
boundaries U حدود چیزی
delimitation U تعیین حدود
delimitation U تحدید حدود
purview U حدود میدان
boundary U حدود چیزی
thereabouts U در حدود آن وقت
limits of confidence U حدود اطمینان
confidence limits U حدود اطمینان
thereabout U دران حدود
confidence limits U حدود اعتماد
coextensive U هم حدود وثغور
probability limits U حدود احتمالی
limit of fire U حدود اتش
boundaries U حدود یکان
gamut U حدود حیطه
boundary U حدود یکان
therabout U دران حدود
purview of an occupation U حدود کاری
vicinity U در حدود در اطراف
limit check U مقابله حدود
trimester U در حدود سه ماه
hereabout U دراین حدود
with in ear shot U در حدود صدا رس
graphic limits U حدود گرافیکی
within cry U در حدود صد ارس
coastal frontier U حدود ساحلی
class limits U حدود طبقه
run U ردپا حدود
ranges U حدود وسعت
reach U وسعت حدود
reached U وسعت حدود
reaches U وسعت حدود
reaching U وسعت حدود
confinement U تحدید حدود
whereabouts U درچه حدود
ranges U حدود محدوده
ranged U حدود وسعت
ranged U حدود محدوده
demarcation U تعیین حدود
lines U حدود رویه
runs U ردپا حدود
peripheries U محیط حدود
periphery U محیط حدود
in the neighborhood of U در حدود [ریاضی]
frontiers U حدود و ثغور
line U حدود رویه
range U حدود وسعت
out U خارج از حدود
in round numbers 00 U در حدود 001 عد د
outed U خارج از حدود
class interval U حدود طبقه
out- U خارج از حدود
range U حدود محدوده
yawed U تجاوز از حدود
yaw U تجاوز از حدود
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
delimits U تعیین کردن حدود
delimiting U تعیین کردن حدود
delimiting U تحدید حدود کردن
thereabouts U در حدود آن میزان یا تعداد
delimits U تحدید حدود کردن
delimited U تحدید حدود کردن
whereabout U حدود تقریبی مکان
delimit U تحدید حدود کردن
scope U میدان و برد و حدود
ultra vires U تجاوز از حدود اختیارات
delimited U تعیین کردن حدود
delimit U تعیین کردن حدود
format U حدود و مشخصات فرش
demarcates U تعیین حدود کردن
tolerance U حدود قابل تحمل
peg U تعیین حدود کردن
orbit U دور حدود فعالیت
sphere U مرتبه حدود فعالیت
pegs U تعیین حدود کردن
limitation clause U ماده تعیین حدود
demarcate U تعیین حدود کردن
inbound U محصور در حدود معینی
limitation clause U عبارت تعیین حدود
demarcated U تعیین حدود کردن
orbits U دور حدود فعالیت
mark out a ground U تحدید حدود زمین
abound O تعیین حدود کردن
outre U خارج از حدود معمولی
demarcating U تعیین حدود کردن
tolerances U حدود قابل تحمل
orbited U دور حدود فعالیت
compass U حدود وثغور حوزه
spheres U مرتبه حدود فعالیت
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
corrida U برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com