English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boat flotilla U ناو گروه قایقهای هجومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boat rendezvous area U منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
quadruple scylls U مسابقه قایقهای 4 نفره
pairs U مسابقه قایقهای 2نفره
yaght racing U مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
parachute spinnaker U بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
yaghtman's anchor U لنگر قایقهای بادی کوچک
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
marina U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marinas U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
break bulk point U نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
fighter sweep U تک هجومی جنگنده ها
landing craft raiding U قایق هجومی
assault wire U سیم هجومی
assault aircraft U هواپیمای هجومی
assault boat U قایق هجومی
marching fire U اتشهای هجومی
assault echelon U رده هجومی
assault fire U اتش هجومی
assault force U نیروی هجومی
assault gun U توپ هجومی
assault lift U ترابری هجومی
assault supplies U اماد هجومی
marching fire U تیر هجومی
advancing fire آتش هجومی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
amphibious assault ship U ناو هجومی اب و خاکی
assault ships U ناوهای هجومی اب خاکی
assault wire U سیم تلفن هجومی
mass formation U ارایش هجومی انبوه
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
assault lift U حمل و نقل هوایی هجومی
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
heavy assault weapon U جنگ افزار هجومی سنگین
assault course U دوره اموزشی عملیات هجومی
assault courses U میدان اموزش عملیات هجومی
assault course U میدان اموزش عملیات هجومی
assault courses U دوره اموزشی عملیات هجومی
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
storm boat U نوعی قایق سبک هجومی موتوری
boat diagram U دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
sea echelon U بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
provider U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
boat lanes U خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
assault craft U ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
team U گروه
massing U گروه
clusters U گروه
teams U گروه
cluster U گروه
cluster bomb U گروه
concourses U گروه
concourse U گروه
masses U گروه
herds U گروه
herding U گروه
herded U گروه
ensigns U گروه
clique U گروه
cliques U گروه
herd U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
shoal U گروه
shoals U گروه
attack group U گروه تک
folk U گروه
folks U گروه
mass U گروه
cluster bombs U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
gang U گروه
congregation U گروه
gangs U گروه
covey U گروه
squads U گروه
bunch U گروه
bunched U گروه
bunching U گروه
squad U گروه
swarm U گروه
swarmed U گروه
assembly U گروه
g , series U گروه ژ
frying U گروه
host U گروه
hosted U گروه
hosting U گروه
hosts U گروه
platoon U گروه
platoons U گروه
many U گروه
flock U گروه
flocked U گروه
flocking U گروه
flocks U گروه
throng U گروه
thronged U گروه
thronging U گروه
throngs U گروه
fries U گروه
fry U گروه
swarms U گروه
ensign U گروه
setting up U گروه
sets U گروه
schools U گروه
school U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
group U گروه
congregations U گروه
ring U گروه
t group U گروه T
set U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
crowd U گروه
company U گروه
special interest group U گروه
companies U گروه
bevy U گروه
lot U گروه
bunches U گروه
party U گروه
trooping U گروه
trooped U گروه
batch U گروه
groups U گروه
batches U گروه
troop U گروه
workgroup U گروه کاری
amino group U گروه امینی
alkyl group U گروه الکیلی
boatswain's party U گروه ملوان
anchor man U رئیس گروه
anchor men U رئیس گروه
death squad U گروه کشتار
death squads U گروه کشتار
flying squad U گروه ضربت
flying squad U گروه تندواکنش
flying squad U گروه تندکنش
alkyl group U گروه الکیل
air group U گروه هوایی
bridging group U گروه پل شده
chevroner U فرمانده گروه
center U گروه مرکزی
carbonyl group U گروه کربونیل
captain of the forecastle U سر گروه لنگر
camp color party U گروه پرچم
thiocarbonyl group U گروه تیوکربونیل
cable party U گروه لنگر
trigon U گروه سه صورتی
budget comittee U گروه بودجه
class of suplies U گروه کالاها
bridged group U گروه پل شده
advance point U گروه نوک
user group U گروه کاربران
flying squads U گروه ضربت
flying squads U گروه تندواکنش
mass squad U گروه توده
work team U گروه کار
In groups. In batches. U دسته دسته ( گروه گروه )
crisis team U گروه ضد بحران
quire U گروه کر [موسیقی]
choir U گروه خوانندگان
GEAM U گروه معماری
army group U گروه ارتش
artillery group U گروه توپخانه
attack group U گروه تک به ساحل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com