Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 273 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is another name for
U
نام دیگری است برای ......با....مترادف است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machined
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
pedestal
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
stiffening
U
اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
piggyback
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
intermediate
U
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
relocation
U
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
redirect
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
cascade connection
U
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
compiler
U
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
compurgator
U
یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
owelty
U
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
pur autre vie
U
برای مدت عمر دیگری
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
takedown
U
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
to feel for another
U
برای دیگری متاثرشدن
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
workflow
U
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
(in) care of someone
<idiom>
U
فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
farm out
<idiom>
U
شخص دیگری برای انجام کار
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
U
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
Other Matches
synonymous
U
مترادف
synonyms
U
مترادف
synonym
U
مترادف
allo
U
مترادف
correspoundent
U
مترادف
corresponding
U
مترادف
book keeping by double e.
U
دفترداری مترادف
synonyms
U
واژه مترادف
equivalents
U
مترادف هم معنی
equivalent
U
مترادف هم معنی
synonym
U
واژه مترادف
synonymy
U
مترادف نویسی
synonym
U
کلمه مترادف
synonyms
U
کلمه مترادف
synonym
U
لفظ مترادف هم معنی
synonyms
U
لفظ مترادف هم معنی
synonym antonym test
U
ازمون واژههای مترادف-متضاد
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
alliterate
U
اوردن کلمات با صدای مترادف مثل :sun the was whensoft season summer in
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
t' other
U
دیگری
another
U
دیگری
thirds
U
به دیگری
third
U
به دیگری
tother
U
دیگری
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
We have no other way (alternative).
U
را ه دیگری نداریم
follow suit
<idiom>
U
از دیگری تقلیدکردن
at another time
U
در زمان دیگری
heteronomous
U
پیروقانون دیگری
onother's money
U
پول دیگری
in turn
<idiom>
U
یکی پس از دیگری
other
U
متفاوت دیگری
others
U
متفاوت دیگری
common of pasturage
U
حق چرادرزمین دیگری
at second hand
U
از قول دیگری
consecutively
U
یکی پس از دیگری
i had no a
U
چاره دیگری نداشتم
i had no a
U
شق دیگری نبودکه اختیارکنم
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
shuffle off
U
بدوش دیگری گذاردن
through the grapevine
<idiom>
U
از اشخاص دیگری پرسیدن
serially
U
یکی پس از دیگری یا در سری
take the words out of someone's mouth
<idiom>
U
حرف دیگری راقاپیدن
highbinder
U
جاسوس یا مراقب دیگری
sequentially
U
یکی پس از دیگری به ترتیب
impersonates
U
خودرابجای دیگری جا زدن
predecease
U
مرگ قبل از دیگری
breach of close
U
تجاوز به ملک دیگری
it is of a different kind
U
قسم دیگری است
breach of a close
U
تجاوز به ملک دیگری
ratio
U
نسبت یک عدد به دیگری
ratios
U
نسبت یک عدد به دیگری
released
U
اعراض از حق به نفع دیگری
releases
U
اعراض از حق به نفع دیگری
pestiferous
U
فاسدکننده اخلاق دیگری
release
U
اعراض از حق به نفع دیگری
copycat
<idiom>
U
تقلید از شخص دیگری
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
predecease
U
قبل از دیگری مردن
impersonated
U
خودرابجای دیگری جا زدن
impersonate
U
خودرابجای دیگری جا زدن
transplants
U
درجای دیگری نشاندن
impersonating
U
خودرابجای دیگری جا زدن
transplanting
U
درجای دیگری نشاندن
let a praise thee
U
بگذارد دیگری تورابستاید
personifies
U
رل دیگری بازی کردن
transplanted
U
درجای دیگری نشاندن
transplant
U
درجای دیگری نشاندن
detinue
U
ضبط مال دیگری
metonymy
U
ذکرکلمهای بمنظور دیگری
one after a
U
یکی درپی دیگری
transporting
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
converts
U
تغییر چیزی به دیگری
alternately
U
تغییر از یکی به دیگری
transport
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
personifying
U
رل دیگری بازی کردن
converting
U
تغییر چیزی به دیگری
converted
U
تغییر چیزی به دیگری
convert
U
تغییر چیزی به دیگری
eye baby
U
دیگری که به او نگاه میکند
transports
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transported
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
personify
U
رل دیگری بازی کردن
one country or another
U
این یا یک کشور دیگری
personified
U
رل دیگری بازی کردن
assumpsit
U
تقبل دیون دیگری
subtraction
U
کم کردن یک عدد از دیگری
another
U
کسی
[چیز]
دیگری
another kettle of fish
<idiom>
U
کاملا متفاوت از دیگری
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
interrupting
U
حرف دیگری را قطع کردن
impersonation
U
نقش دیگری رابازی کردن
relocation
U
انتقال به محل دیگری ازحافظه
global
U
را با دیگری در متن عوض میکند
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
to t.
U
بحقوق دیگری تجاوز کردن
throw down the gauntlet
<idiom>
U
به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
message
U
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
transmutation
U
تبدیل عنصری بعنصر دیگری
put words in one's mouth
<idiom>
U
چیزی را از زبان کس دیگری گفتن
common of piscary
U
حق ماهی گیری درابهای دیگری
to transubstantiate
U
به جسم دیگری تبدیل کردن
delays
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delaying
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
pass the buck
<idiom>
U
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
are these a more apples
U
هیچ سیب دیگری هست
interrupts
U
حرف دیگری را قطع کردن
messages
U
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
to shift a burden
U
کاری رابدوش دیگری گذاشتن
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
globally
U
را با دیگری در متن عوض میکند
sublease
U
به مستاجر دیگری اجاره دادن
be a carbon copy
<idiom>
U
دقیقا مثل دیگری بودن
suffragan
U
تابع منطقه یاقسمت دیگری
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
interrupt
U
حرف دیگری را قطع کردن
delay
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
overlap
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
direct objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
i have no other place to go
U
جای دیگری ندارم که بروم
girlfriend
U
زنی که دوست زن دیگری است
objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
vicarious authority
U
اختیار از طرف دیگری نمایندگی
new person
<idiom>
U
شخص دیگری شدن ،بهترشدن
vicariousness
U
خود را به جای دیگری گذاشتن
unless you are otherwise engaged
U
اگر کار دیگری نداری
rephrased
U
به طرز دیگری بیان کردن
rephrases
U
به طرز دیگری بیان کردن
transmission
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
rephrasing
U
به طرز دیگری بیان کردن
outdistancing
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
rephrase
U
به طرز دیگری بیان کردن
objecting
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
rehousing
U
به جای دیگری اسکان دادن
inherits
U
وارث شدن از دیگری گرفتن
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
object
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
outdistance
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistanced
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
overlaps
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
objected
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
outdistances
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
transubstantiate
U
بجسم دیگری تبدیل کردن
girlfriends
U
زنی که دوست زن دیگری است
inheriting
U
وارث شدن از دیگری گرفتن
transmissions
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
ghostwrite
U
بنام شخص دیگری نوشتن
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
multiplicand
U
عددی که در دیگری ضرب شود
transfusible
U
قابل تزریق در جسم دیگری
personifier
U
مجسم کننده شخصیت دیگری
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
vests
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
transfusable
U
قابل تزریق در جسم دیگری
vest
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
passing off
U
به اسم دیگری معامله کردن
foist
U
چیزی را بجای دیگری جا زدن
he took a different view
U
نظریه دیگری اتخاذ کرد
inherit
U
وارث شدن از دیگری گرفتن
match
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
rub off
<idiom>
U
به شخص دیگری انتقال دادن
reword
U
باواژههای دیگری بیان کردن
matches
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
proxy
U
بنمایندگی دیگری رای دادن
to connect with a flight
U
به پرواز
[دیگری]
وصل شدن
right of way
U
حق عبور از روی ملک دیگری
rights of way
U
حق عبور از روی ملک دیگری
multiplying
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiply
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiplies
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
eep
U
گرفتن توپ و پاس دادن به دیگری
leave (someone) holding the bag
<idiom>
U
تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
bloodsucker
U
کسی که از دیگری پول بیرون میکشد
comparison
U
یکی از این دو از دیگری سریع تر است
freeload
<idiom>
U
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
comparisons
U
یکی از این دو از دیگری سریع تر است
dutch uncle
U
کسی که به سختی دیگری راملامت کند
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
conditional
U
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com