English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ascensive U موکد تاکید کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amphibrach U و یا یک هجای موکد بین دو هجای غیر موکد باشد
emphatic U موکد
forceful U موکد
bold face U طرح موکد
stress verse U قافیه موکد
accentual U موکد مشدد
emphatically U بطور موکد
accentuation U تاکید
assertion U تاکید
underscores U تاکید
emphasis U تاکید
affirmations U تاکید
affirmation U تاکید
underscore U تاکید
emphases U تاکید
corroboration U تاکید
underscoring U تاکید
accents U تاکید
accent U تاکید
underscored U تاکید
accented U تاکید
accenting U تاکید
accenting U تاکید تشدید
enforces U تاکید کردن
enforced U تاکید کردن
overemphasis U تاکید بیش از حد
enforce U تاکید کردن
accenting U تاکید کردن
stressing U تاکید کردن
stressing U اهمیت تاکید
stresses U تاکید کردن
accents U تاکید کردن
stress U اهمیت تاکید
enforcing U تاکید کردن
stresses U اهمیت تاکید
accents U تاکید تشدید
accented U تاکید کردن
accented U تاکید تشدید
accentual U دارای تاکید
stress U تاکید کردن
accent U تاکید کردن
accent U تاکید تشدید
overemphases U تاکید بیش از حد
play up U تاکید کردن
tolay street on U تاکید کردن
emphatic U تاکید شده
overemphasises U بیش از حد تاکید کردن
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
overemphasising U بیش از حد تاکید کردن
overemphasised U بیش از حد تاکید کردن
dual intensity U تاکید علائم خاص
punctuation U نشان گذاری تاکید
overemphasizing U بیش از حد تاکید کردن
overemphasizes U بیش از حد تاکید کردن
ingeminate U تکرار و تاکید کردن
overemphasized U بیش از حد تاکید کردن
overemphasize U بیش از حد تاکید کردن
accentuate U تکیه دادن تاکید کردن
accentuates U تکیه دادن تاکید کردن
accentuating U تکیه دادن تاکید کردن
to emphasize U تاکید کردن [زبان شناسی]
accentuated U تکیه دادن تاکید کردن
inward looking development policies U درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
afrocentric <adj.> U تاکید بر ایده ها، سبک و ارزش های آفریقایی
reversing U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverses U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
statement U بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statements U بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hoppers U لی لی کننده
benders U خم کننده
whisperer U پچ پچ کننده
doers U کننده
doer U کننده
catterer U پچ پچ کننده
solvents U اب کننده
sensor U حس کننده
bandwidth U یچ کننده
puffer U پف کننده
repudiationist U رد کننده
thinner U کم کننده
bender U خم کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com