English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insinuating U موذی ریشخند کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insidious U موذی
shrewd U موذی
slyer U موذی
shrewdest U موذی
sly U موذی
sliest U موذی
slier U موذی
malefic U موذی
slyest U موذی
baneful U موذی
tortious U موذی
mischievously U موذی
mischievous U موذی
parlous U موذی
shrewder U موذی
arch- U موذی رئیس
arches U موذی رئیس
arch U موذی رئیس
moths U حشرات موذی
archness U موذی گری
vermin U جانوران موذی
sneak current U جریان موذی
insidiousness U موذی گری
snaky U موذی خائن
moth U حشرات موذی
tyke U بچه شیطان و موذی
harmfully U بطور مضر یا موذی
pesticide U کشنده حشره موذی
pesticides U کشنده حشره موذی
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
cajolement U ریشخند
ridicule U ریشخند
ridiculed U ریشخند
blandishment U ریشخند
ridicules U ریشخند
irrision U ریشخند
momus U ریشخند
ridiculing U ریشخند
gabber U ریشخند کن
bamboozlement U ریشخند
vermin U جانور افت حشرات موذی
disinfest U حشرات موذی را دفع نمودن
mischevously U از روی بدجنسی یا موذی گری
blarney U ریشخند کردن
to speak with a sweet tongue <idiom> U ریشخند کردن
blandish U ریشخند کردن
mockingly U ریشخند کنان
to talk with the tongues of angels <idiom> U ریشخند کردن
quizzable U قابل ریشخند
cajolery U ریشخند گول
sweet talk U ریشخند کردن
bamboozle U ریشخند کردن
jeered U ریشخند استهزاء
illude U ریشخند کردن
wheedles U ریشخند کردن
jeering U ریشخند استهزاء
jeers U ریشخند استهزاء
scoff U ریشخند استهزاء
scoffed U ریشخند استهزاء
scoffing U ریشخند استهزاء
scoffs U ریشخند استهزاء
sarcasm U ریشخند سرزنش
wheedled U ریشخند کردن
wheedle U ریشخند کردن
wheedling U ریشخند کردن
scoffingly U ریشخند کنان
derisible U شایسته ریشخند
deridingly U ازروی ریشخند
jeer U ریشخند استهزاء
bamboozling U ریشخند کردن
bamboozled U ریشخند کردن
sneeringly U ریشخند کنان
bamboozles U ریشخند کردن
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
to laugh to scorn U خندیدن به ریشخند کردن
to w anything out of a person U چیزیرا به ریشخند ازکسی گرفتن
cuittle U ریشخند کردن غلغلک دادن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory U رد کننده
refuser U رد کننده
bender U خم کننده
mitigatory U کم کننده
rebutter U رد کننده
spurner U رد کننده
ear-splitting U کر کننده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com