Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
carding
U
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flock
U
[الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
carding brush
U
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
unidirectional composite
U
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
over dyeing
U
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
burl
[nep]
U
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
U
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting
U
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers
U
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
spinning
U
ریسندگی
nep
U
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
spininning machine
U
ماشین یا دستگاه ریسندگی
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
fine spinning
U
ریسندگی نخ های ظریف
stripping of dye
U
رنگبری کردن از الیاف
paralleling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
spinner
U
دستگاه ریسندگی جهت تهیه نخ
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
multiple
U
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
U
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
U
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
parallel
U
موازی کردن اسکیها
paralleling
U
موازی کردن اسکیها
parallelled
U
موازی کردن اسکیها
paralleled
U
موازی کردن اسکیها
parallels
U
موازی کردن اسکیها
parallelling
U
موازی کردن اسکیها
parallelize
U
تشبیه کردن جفت کردن موازی کردن
shunted
U
موازی کردن بستن بسته شدن
shunts
U
موازی کردن بستن بسته شدن
shunt
U
موازی کردن بستن بسته شدن
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
shunt
U
موازی موازی فرعی
shunts
U
موازی موازی فرعی
shunted
U
موازی موازی فرعی
parallelled
U
موازی کردن برابر کردن
parallels
U
موازی کردن برابر کردن
paralleled
U
موازی کردن برابر کردن
parallel
U
موازی کردن برابر کردن
parallelling
U
موازی کردن برابر کردن
paralleling
U
موازی کردن برابر کردن
prallelize
U
تشبیه کردن موازی کردن
parallelling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
spinning wheel
U
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
fibers
U
الیاف
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
man-made fiber
U
الیاف مصنوعی
man-made fiber
U
الیاف شیمیایی
undyed
<adj.>
U
الیاف خام
ramie
U
الیاف گیاه
fiber optics
U
الیاف نوری
fibrillation
U
تشکیل الیاف
acetate fibers
U
الیاف استاتی
ravel
U
از هم جداکردن الیاف
glass fibers
U
الیاف شیشه
vulcanized fiber
U
الیاف وولکانیده
raffia
U
الیاف رافیا
vegetable fiber
U
الیاف گیاهی
to unravel woven
[knitted]
fabric
U
از هم جداکردن
[الیاف]
viscose rayon
U
الیاف سلولزی مصنوعی
dyeability
U
قابلیت رنگرزی الیاف
hydrophobic
U
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
bleaching
U
رنگ زدایی الیاف
cotton-carder
U
جدا کننده الیاف
bath dye
U
حمام رنگرزی الیاف
orientation of fibers
U
نظم و یکنواختی الیاف در نخ
coir
U
الیاف سخت وزبر
piassava
U
الیاف نخل پیاساوا
shrinkage
U
جمع شدن الیاف
crepe paper
U
کاغذ الیاف درشت
Manila
U
از الیاف گیاهی نساجی
manila rope
U
الیاف یا طناب مانیلا
decorticate
U
بصورت الیاف در اوردن از
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
density
U
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
spun glass
U
شیشه مذاب الیاف مانند
fascicule
U
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
tows
U
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
flaxy filaments
U
رشته هایا الیاف کتان
acetate rayon process
U
فرایند تهیه الیاف استاتی
fasciculus
U
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
tow
U
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
adhesion of fibers
U
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
plucker
U
ماشین الیاف بازکن پشم
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
fascicle
U
دسته یامجموعه کوچک الیاف
polyester
U
الیاف یاپارچه پولی استر
vegetable fiber
U
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
curing time
U
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
oakum
U
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
protein fiber
U
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
oakum
U
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
cellulose
U
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
henequen
U
الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
dacron
U
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
tip fading
U
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
close grain
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
natural fiber
U
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
close grained
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
kapok
U
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
blade
U
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
ingrain
U
نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
yacht rope
U
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
patina
U
[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
acrylic fibers
U
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
single yarn
U
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
S-twist
[S-spun]
U
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
ferrous sulfate
U
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
staple
U
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
denier
U
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
two parallel lines
U
دو خط موازی
paralleling
U
موازی
parallels
U
موازی
coaxial
U
موازی
parallel
U
موازی
shunt
U
موازی
paralleled
U
موازی
shunted
U
موازی
shunts
U
موازی
parallel ruler
U
خط کش موازی
parallelling
U
موازی
parallelled
U
موازی
hank
U
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
parallel
U
برابر خط موازی
pyeonhi seogi
U
موازی ایستادن
parallel sheaf
U
مروحه موازی
parallel run
U
اجرای موازی
along
U
موازی با طول
parallel column
U
ستونهای موازی
parallel circuit
U
مدار موازی
parallelling
U
برابر خط موازی
serioprallel
U
دنبالهای و موازی
parallel processor
U
موازی پرداز
shunts
U
مقاومت موازی
parallel reading
U
خواندن موازی
parallel access
U
دستیابی موازی
parallel adder
U
افزایشگر موازی
parallel processor
U
پردازنده موازی
centronics interface
U
رابط موازی
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
parallel cells
U
یاختههای موازی
axially parallel
U
موازی محوری
running in parallel
U
پردازش موازی
parallel printing
U
چاپ موازی
shunt
U
مقاومت موازی
parallel transmission
U
مخابره موازی
parallel transmission
U
انتقال موازی
machinist vise
U
گیره موازی
parallel transmission
U
ارسال موازی
parallel operation
U
عملیات موازی
parallel conversion
U
تبدیل موازی
shunted
U
مقاومت موازی
parallel feed
U
خورد موازی
paralleled
U
برابر خط موازی
parallel processing
U
پردازش موازی
parallel operation
U
عملکرد موازی
parallels
U
برابر خط موازی
parallel operation
U
عمل موازی
paralleling
U
برابر خط موازی
parallel interface
U
رابط موازی
shunt element
U
عنصر موازی
collimator
U
موازی ساز
antiparalle
U
موازی ناهمسو
parallel printer
U
چاپگر موازی
shunt capacitor
U
خازن موازی
parallel port
U
درگاه موازی
parallel storage
U
انباره موازی
parallel storage
U
انبارش موازی
parallel system
U
شبکه موازی
parallel connection
U
اتصال موازی
parallelled
U
برابر خط موازی
doube bead
U
گچ بری موازی
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
bleeding
[running]
U
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
moult
U
[پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
braid shield
U
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
scissored wool
U
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
carpet beetle
U
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com