Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
detonator
U
منفجر کننده
detonators
U
منفجر کننده
blaster
U
منفجر کننده
burster
U
منفجر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
booster
U
لایی استری منفجر کننده
boosters
U
لایی استری منفجر کننده
blasting fuze
U
ماسوره منفجر کننده
blasting machine
U
وسیله منفجر کننده
burster block
U
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
burster course
U
مسیر منفجر کننده
burster tube
U
لوله منفجر کننده
bursting layer
U
لایههای منفجر کننده
destructor
U
منفجر کننده عامل انفجاری
detonating agent
U
عامل منفجر کننده
detonating charge
U
خرج منفجر کننده
detonation cord
U
فتیله منفجر کننده
primacord net
U
شبکه منفجر کننده
Other Matches
puffing
U
منفجر کردن منفجر شدن
detonate
U
منفجر شدن یا منفجر کردن
puff
U
منفجر کردن منفجر شدن
detonated
U
منفجر شدن یا منفجر کردن
detonates
U
منفجر شدن یا منفجر کردن
puffs
U
منفجر کردن منفجر شدن
explode
U
منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploded
U
منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explodes
U
منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploding
U
منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explodent
U
منفجر شونده منفجر
demolish
U
منفجر کردن
demolished
U
منفجر کردن
set off
U
منفجر کردن
eruptional
U
منفجر شونده
buster
U
منفجر یاخوردکننده
burst
U
منفجر شدن
unexploded
U
منفجر نشده
destruct
U
منفجر کردن
blow-up
U
منفجر کردن
blow up
U
منفجر کردن
set off
U
منفجر شدن
demolishes
U
منفجر کردن
demolishing
U
منفجر کردن
go off
<idiom>
U
منفجر شدن
detonations
U
منفجر کردن
detonation
U
منفجر کردن
bursts
U
منفجر شدن
fulminated
U
منفجر شدن
fulminate
U
منفجر شدن
fulminates
U
منفجر شدن
explosive
U
منفجر شونده
blow-ups
U
منفجر کردن
bursts
U
انفجار منفجر شدن
bursts
U
منفجر کردن انفجار
erumpent
U
منفجر شونده شکوفنده
implode
U
از داخل منفجر شدن
blow out
U
پنچری منفجر شدن
burst
U
انفجار منفجر شدن
burst
U
منفجر کردن انفجار
detonated
U
منفجر شدن ترکانیدن
detonates
U
منفجر شدن ترکانیدن
explode
U
منفجر شدن ترکیدن
exploded
U
منفجر شدن ترکیدن
explodes
U
منفجر شدن ترکیدن
exploding
U
منفجر شدن ترکیدن
detonate
U
منفجر شدن ترکانیدن
backfired
U
منفجر شدن قبل از موقع
dynamites
U
با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
dynamited
U
با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
explosion
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
dynamite
U
با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
dunnite
U
نوعی ماده منفجر حساس
explosions
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
detonating
U
محترق شونده منفجر سازنده
dynamiting
U
با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
backfiring
U
منفجر شدن قبل از موقع
backfire
U
منفجر شدن قبل از موقع
backfires
U
منفجر شدن قبل از موقع
kill
U
تلفات منفجر کردن از بین بردن
kills
U
تلفات منفجر کردن از بین بردن
methylamine
U
گاز منفجر شونده بفرمول 2NH 3CH
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
shuttered fuze
U
ماسوره منفجر شده یا عمل کرده قبل از موقع
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
command detonated
U
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
flare dud
U
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
surface of rupture
U
سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers
U
کننده
solvents
U
اب کننده
doer
U
کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
deflective
U
کج کننده
refutative
U
رد کننده
solvent
U
اب کننده
syncopator
U
غش کننده
hoppers
U
لی لی کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
hopper
U
لی لی کننده
puffer
U
پف کننده
fluxing oil
U
اب کننده
rebutter
U
رد کننده
noncommittal
U
رد کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
attacking
U
تک کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com