Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deterrent
U
منع کننده بازدارنده
deterrents
U
منع کننده بازدارنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suppressive
U
بازدارنده
deterrents
U
بازدارنده
intercepter
U
بازدارنده
disincentive
U
بازدارنده
disincentives
U
بازدارنده
deterrent
U
بازدارنده
retardant
U
بازدارنده
retarder
U
بازدارنده
impedient
U
بازدارنده
dissuasive
U
بازدارنده
holding attack
U
تک بازدارنده
inhibitor
U
بازدارنده
dehortative
U
بازدارنده
impedimental
U
بازدارنده
holding force
U
نیروی بازدارنده
paratonic
U
از جنبش بازدارنده
preventative actions
U
اعمال بازدارنده
suppressor variable
U
متغیر بازدارنده
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
ripple though effect
U
اثر بازدارنده
clearing block
U
قطعه بازدارنده
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
radical inhitator
U
بازدارنده رادیکالی
monoamine oxidase inhibitor
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
containing action
U
عملیات احاطهای بازدارنده
mao
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
aircraft arresting
U
دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
squasher
U
له کننده
bidders
U
کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
squelcher
U
له کننده
deflective
U
کج کننده
mitigatory
U
کم کننده
bandwidth
U
یچ کننده
mitigative
U
کم کننده
fluxing oil
U
اب کننده
benders
U
خم کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
deletive
U
حک کننده
bender
U
خم کننده
repudiationist
U
رد کننده
crusher
U
له کننده
renunciant
U
کننده
attacking
U
تک کننده
swooner
U
غش کننده
syncopator
U
غش کننده
mauler
U
له کننده
refutative
U
رد کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
fizzy
U
کف کننده
refutatory
U
رد کننده
hopper
U
لی لی کننده
hoppers
U
لی لی کننده
noncommittal
U
رد کننده
ear-splitting
U
کر کننده
tracker
U
پی کننده
bidder
U
کننده
crepitant
U
خش خش کننده
trackers
U
پی کننده
puffer
U
پف کننده
commulator
U
یک سو کننده
renunciant
U
رد کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
surfy
U
کف کننده
refuser
U
رد کننده
prater
U
پچ پچ کننده
spurner
U
رد کننده
thinner
U
کم کننده
filler
U
پر کننده
rebutter
U
رد کننده
fillets
U
پر کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
solver
U
حل کننده
filleting
U
پر کننده
attenuant
U
اب کننده
fillers
U
پر کننده
percutient
U
دق کننده
skittish
U
رم کننده
sensor
U
حس کننده
doers
U
کننده
solvent
U
اب کننده
solvents
U
اب کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com