English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voltage source U منبع الکتریسیته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
meter power supply U امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
electricity U الکتریسیته
creepage U مد الکتریسیته
electric conductor U هادی الکتریسیته
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
negative electricity U الکتریسیته منفی
electro physic U فیزیک الکتریسیته
electric conduction U هدایت الکتریسیته
electrical U مر بوط به الکتریسیته
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
electric generator U مولد الکتریسیته
electrostatics U الکتریسیته ساکن
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electric current U جریان الکتریسیته
electrically U مربوط به الکتریسیته
induced electricity U الکتریسیته القائی
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
positive electricity U الکتریسیته مثبت
animal electricity U الکتریسیته بدن
static electricity U الکتریسیته ساکن
brain potential U الکتریسیته مغز
hot wire U سیم حاوی الکتریسیته
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wires U سیم حاوی الکتریسیته
generator U وسیله تولید الکتریسیته
generators U وسیله تولید الکتریسیته
electrometer valve U لامپ الکتریسیته سنج
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
electrometer tule U لامپ الکتریسیته سنج
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
static U الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
phase difference U اختلاف فاز جریان الکتریسیته
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
inductivity U ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
IEC connector U استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
cistern U منبع اب
cisterns U منبع
source code U کد منبع
cistern U منبع
origin U منبع
origins U منبع
fountain U منبع
wellspring U منبع
water system U منبع اب
water supplies U منبع اب
cisterns U منبع اب
supplying U منبع
source U منبع
supplied U منبع
supply U منبع
receptacles U منبع
receptacle U منبع
fountains U منبع
head spring U منبع
rootstock U منبع
resource U منبع
resourc U منبع
water supply U منبع اب
small reservoir at well top U منبع
pool U منبع
hotbeds U منبع
pooled U منبع
pools U منبع
references U منبع
fount U منبع
hotbed U منبع
reference U منبع
positive U قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
cold body U منبع سرد
excitation source U منبع برانگیختگی
cold water supply U منبع ابسرد
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
heat supply U منبع حرارتی
information source U منبع اطلاعات
attack origine U محل یا منبع تک
aliunde U از منبع دیگر
electron emitter U منبع الکترون
fountainhead U منبع خبر
isogenous U دارای یک منبع
cooling water supply U منبع اب سرد
elevated tanke U منبع اب هوائی
current supply U منبع جریان
elevator boot U منبع بالابر
resource U منبع ممر
energizer U منبع انرژی
energy supply U منبع انرژی
incandescent source U منبع ملتهب
data source U منبع داده
image source U منبع تصویر
agency of communications U منبع ارتباط
illuminant U منبع نور
source U منبع برق
source register U ثبات منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
source of power U منبع قدرت
source listing U لیست منبع
source language U زبان منبع
source document U سند منبع
authority U منبع موثق
source data U دادههای منبع
source computer U کامپیوتر منبع
second source U منبع دوم
source routine U روال منبع
store of value U منبع ارزش
system resource U منبع سیستم
mine U منبع مامن
mined U منبع مامن
mines U منبع مامن
original U منبع سرچشمه
originals U منبع سرچشمه
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
wellhead U منبع چشمه
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع ولتاژ
thermal reservoir U منبع گرما
thermal reservoir U منبع گرمایی
resource management U مدیریت منبع
resource file U فایل منبع
lighting source U منبع روشنایی
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
power supplay U منبع قدرت
power source U منبع قدرت
source U منبع منشاء
neutron source U منبع نوترون
message source U منبع پیام
mains supply U منبع شبکه
magnetic storage U منبع مغناطیسی
resource sharing U اشتراک منبع
power supply U منبع انرژی
noises U منبع تغذیه
radiation source U منبع تشعشع
noise U منبع تغذیه
resource allocation U اختصاص منبع
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
goldmines U منبع در آمد سرشار
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
low frequency source U منبع فرکانس پایین
line source U منبع خطی شکل
light source colour U رنگ منبع نور
archeological site U منبع [باستان شناسی]
source listing U لیست برداری منبع
goldmine U منبع در آمد سرشار
x ray source U منبع اشعه رونتگن
source data automation U خودکاری داده منبع
power supply cable U کابل منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع قدرت
power supply switch U کلید منبع تغذیه
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
radix U پایه منبع اصلی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
welding source U منبع جریان جوش
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
site of the find U منبع [باستان شناسی]
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com