Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
borer
U
ملول کننده خستگی اور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fatigue testing machine
U
دستگاه ازمایش کننده خستگی
heartsick
U
ملول
depressed
U
ملول
ennuied
U
ملول
lukewarm
U
ملول
glumpy
U
ملول
chapfallen
U
ملول دلخور
tepefaction
U
ملول سازی
lonesome
U
دلتنگ وافسرده ملول
glum
U
ملول اوقات تلخ
tepefy
U
ولرم کردن ملول ساختن
weariness
U
خستگی
tiredness
U
خستگی
ennui
U
خستگی
fatigued
U
خستگی
fatigue limit
U
حد خستگی
stress
U
خستگی
stressing
U
خستگی
fatigue
U
خستگی
boredom
U
خستگی
stresses
U
خستگی
age
U
خستگی
ages
U
خستگی
fatigues
U
خستگی
exhaustion
U
خستگی
dark burn
U
خستگی
inexhaustible
U
خستگی نا پذیر
drainless
U
خستگی ناپذیر
shrinkage stress
U
خستگی فرامد
fatigued
U
خستگی فرسودگی
fatigues
U
خستگی فرسودگی
tedium
U
خستگی دلتنگی
fatigable
U
خستگی پذیر
fatigueability
U
خستگی پذیری
unwearying
U
خستگی ناپذیر
fatigueless
U
خستگی ناپذیر
tired
U
بیزار خستگی
fatigue
U
خستگی فرسودگی
exhautless
U
خستگی ناپذیر
eyestrain
U
خستگی چشم
fatig
U
خستگی پذیر
wearily
U
از روی خستگی
mean stress
U
خستگی متوسط
fatiguable
U
خستگی پذیر
fatigue strength
U
استحکام خستگی
fatigue test
U
ازمایش خستگی
fatigue test
U
ازمون خستگی
indefatigable
U
خستگی ناپذیر
fatigues
U
خستگی کوفتگی
fatiguing
U
خستگی اور
fatigued
U
خستگی کوفتگی
fatigue
U
خستگی کوفتگی
tiredly
U
بیزار خستگی
tired to death
U
مانندمرده از خستگی
indefatigability
U
خستگی ناپذیری
muscular fatigue
U
خستگی عضلانی
tensile stress
U
خستگی کششی
secondary stress
U
خستگی فرعی
compressive stress
U
خستگی فشاری
circumferential stress
U
خستگی دایرهای
thermal fatigue
U
خستگی حرارتی
tangential stress
U
خستگی مماسی
tadium
U
خستگی از عمر
eye strain
U
خستگی چشم
refreshments
U
رفع خستگی
magnetic fatigue
U
خستگی مغناطیسی
taedium vitae
U
خستگی اززندگی
to stretch one's legs
<idiom>
U
خستگی درکردن
unwearied
U
خستگی درکرده
irksome
U
خستگی اور
principal stress
U
خستگی اصلی
langorous
U
خستگی اور
refreshment
U
رفع خستگی
weariless
U
خستگی نا پذیر
tireless
U
خستگی ناپذیر نافرسودنی
to rest up
U
خوب خستگی در کردن
inexhaustibly
U
بطور خستگی ناپذیر
tensile fatigue test
U
ازمایش کشش- خستگی
transverse fatigue test
U
ازمایش خستگی عرضی
neurasthenic
U
وابسته به ضعف یا خستگی پی ها
nervous prostration
U
سستی پی خستگی اعصاب
indefatigably
U
بطور خستگی ناپذیر
trachle
U
سبب خستگی یا دردسر
irksomely
U
بطور خستگی اور
to unbend oneself
U
رفع خستگی کردن
permissible stress
U
خستگی قابل قبول
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
psychasthenia
U
خستگی روانی بی تصیمی
shrinkage stress
U
خستگی جمع شدگی
To be exhausted.
U
از پا افتادن ( خستگی مفرط )
he did not turn a hair
U
هیچ خستگی وانمودنکرد
acopic
U
دافع خستگی و کوفتگی
palmograph
U
خستگی نگار دستی
he is not quite rested
U
خوب رفع خستگی نکرده
restraint
U
نیروی خستگی یا فرسایش بار
restraints
U
نیروی خستگی یا فرسایش بار
perk up
<idiom>
U
بعد از خستگی پرانرژی بودن
conk out
<idiom>
U
بعلت خستگی به خواب رفتن
neurasthenic
U
دچار خستگی یاضعف اعصاب
refresh
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refreshed
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refreshes
U
از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
high cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to refresh oneself
U
تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
bending stress
U
خستگی خمشی تلاش خمشی
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com