Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gray scale
U
مقیاس سایه زنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nominal scale
U
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
shade
U
سایه دار کردن سایه افکندن
shades
U
سایه دار کردن سایه افکندن
shadings
U
سایه دار کردن سایه افکندن
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
U
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
silhouettes
U
طرح سایه سایه انداختن
silhouette
U
طرح سایه سایه انداختن
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
scale factor
U
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
centigrade temperature scale
U
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
He fight with his shadow.
<proverb>
U
او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
shading
U
سایه
thanks to.....
U
در سایه
sunshades
U
سایه
sunshade
U
سایه
cleek
U
سایه
shadowless
U
بی سایه
shadiness
U
سایه
shadow
U
سایه
shadowed
U
سایه
shadowing
U
سایه
umbra
U
سایه
shade
U
سایه
shades
U
سایه
shadings
U
سایه
umbrage
U
سایه
shadows
U
سایه
umber
U
سایه
auspices
U
سایه
bower
U
سایه بان
canopies
U
سایه بان
shade
U
سایه بان
half tone
U
سایه روشن
light and shade
U
سایه روشن
kinephantoscope
U
سایه نما
shadow
U
شدو سایه
shadow
U
شبح سایه
shades
U
سایه بان
canopy
U
سایه بان
kinema or cin
U
سایه نما
shades
U
سایه انداختن
shadings
U
سایه بان
bowers
U
سایه بان
shadowed
U
شبح سایه
tinges
U
سایه رنگ
drop shadow
U
سایه برجسته
adumbration
U
سایه افکنی
sombre
U
سایه دار
hatching
U
سایه زنی
boxed cornice
U
سایه بان
adumbral
U
سایه افکن
shading
U
سایه زنی
shading
U
سایه اندازی
tinge
U
سایه رنگ
shadows
U
شدو سایه
shadowed
U
شدو سایه
shade
U
سایه انداختن
overcast
U
سایه انداختن
shadowing
U
شبح سایه
shadowing
U
شدو سایه
halation
U
نیم سایه
shadings
U
سایه انداختن
umbriferous
U
سایه افکن
shadows
U
شبح سایه
bowery
U
سایه دار
shadowy
U
سایه مانند
lighting
U
سایه روشن
shaded
<adj.>
U
سایه دار
overshadow
U
سایه افکندن بر
overshadowed
U
سایه افکندن بر
overshadowing
U
سایه افکندن بر
overshadows
U
سایه افکندن بر
somber
U
سایه دار
silhouette target
U
سایه هدف
shadowlike
U
سایه مانند
shadow play
U
نمایش سایه ها
shadowy
U
سایه افکن
shadowy
<adj.>
U
سایه دار
to go to the shades
U
سایه افکندن در
umbrageous
[literary]
<adj.>
U
سایه دار
shady
[place]
<adj.>
U
سایه دار
tone
U
سایه رنگ
To cast a shadow .
U
سایه انداختن
To cast a shadow.
U
سایه انداختن
umber
U
سایه انداختن
umbrageous
U
سایه دار
shady
U
سایه دار
tone
U
سایه روشن
shadeless
U
بدون سایه
ski graphŠetc
U
سایه نگاری
sciagraphy
U
سایه نگاری
obtenebrate
U
سایه افکندن بر
penumbra
U
نیم سایه
sciamachy
U
جنگ با سایه
half shadow
U
نیم سایه
halftone
U
سایه رنگ
penumbra
U
سایه روشن
tones
U
سایه روشن
shader
U
سایه رنگ زن
halftones
U
سایه رنگ
tintless
U
بدون سایه رنگ
umbrage
U
سایه شاخ و برگ
pastel shades
U
سایه رنگهای خفیف
shady
U
سایه افکن مشکوک
She has become rather off hand.
U
سایه اش سنگین شده
contrasts
U
زمینه طرح و سایه
shadings
U
جای سایه دار
shades
U
سایه دار کردن
shades
U
جای سایه دار
halftoning
U
سایه رنگ زدن
shade
U
سایه دار کردن
contrast
U
زمینه طرح و سایه
shadings
U
سایه دار کردن
shade
U
جای سایه دار
contrasted
U
زمینه طرح و سایه
contrasting
U
زمینه طرح و سایه
adumbrate
U
سایه افکندن بر طرح
umbrage
U
شابهت سایه وار
auspice
U
سایه حمایت توجهات
shadow factor
U
ضریب انحراف سایه
thank you
U
سایه شما کم نشود
pencilled
U
بامداد سایه زده
to be afraid of one's own shadow .
از سایه خود هم ترسیدن .
sciagraph
U
عکس سایه نما
half tone
U
سایه روشن زدن
thanks
U
افهار امتنان در سایه
thermal shadow
U
سایه روشن حرارتی
shading response
U
پاسخ سایه روشن
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
shade
U
اختلاف جزئی سایه رنگ
luminist
U
نقاش سایه روشن نما
mezzotinto
U
نقاشی سایه روشن کردن
tones
U
سایه روشن عکس هوایی
shades
U
اختلاف جزئی سایه رنگ
sciomantic
U
غیبگو از روی سایه مرده
to go to the shades
U
مردن سایه دار کردن
shaded pole motor
U
موتور با قطب سایه دار
The trees give a pleasant shade .
U
درختان سایه قشنگه می اندازد
contrast enhancement
U
توسعه تشخیص سایه روشن
tone
U
سایه روشن عکس هوایی
croddhatching
U
بطور اریب سایه زدن
shadings
U
اختلاف جزئی سایه رنگ
crosshatch
U
بطور اریب سایه زدن
mezzotint
U
نقاشی سایه روشن کردن
nominal scale
U
مقیاس
k scale
U
مقیاس ک
f scale
U
مقیاس اف
t scale
U
مقیاس T
scale
U
مقیاس
z scale
U
مقیاس " زی "
full-size
U
بخ مقیاس یک به یک
full size
U
بخ مقیاس یک به یک
meters
U
مقیاس
metre
U
مقیاس
metres
U
مقیاس
scaling
U
مقیاس
meter
U
مقیاس
criterion
U
مقیاس
measure
U
مقیاس
indicator
U
مقیاس
solid
U
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
hachure
U
سایه زنی قلم هاشور زدن
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me .
U
سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
solids
U
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
anti dazzle vizor
U
سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
shadowed
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
shadow
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadows
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
sciomacy
U
غیب گویی از روی سایه مرده
Lets sit in the shade , Its cooler.
U
توی سایه بنشینیم خنک تر است
shadowing
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
To shadow someone.
U
مثل سایه کسی را تعقیب کردن
long measure
U
مقیاس طول
map scale
U
مقیاس نقشه
kelvin scale
U
مقیاس کلوین
map scale
U
مقیاس نقشهای
gauges
U
مقیاس معیار
gauged
U
مقیاس معیار
logarithmic scale
U
مقیاس لگاریتمی
ipsative scale
U
مقیاس نسبی
gauge
U
مقیاس معیار
interval scale
U
مقیاس فاصلهای
image scale
U
مقیاس تصویر
graphic
U
مقیاس مصور
lie scale
U
مقیاس دروغگویی
likert scale
U
مقیاس لی کرت
linear measure
U
مقیاس طولی
linear scale
U
مقیاس خطی
loading scale
U
مقیاس بارگیری
handwriting scale
U
مقیاس دستخط
medium scale
U
در مقیاس متوسط
graphic
U
نمودار مقیاس
yardsticks
U
مقیاس پیمانه
large scale
U
در مقیاس بزرگ
scalability
U
مقیاس پذیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com