Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
full-size
U
اندازه طبیعی
full-size
U
بخ مقیاس یک به یک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
full size
U
بخ مقیاس یک به یک
full size
U
اندازه طبیعی
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
U
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size up
<idiom>
U
بسته به شرایط ،برانداز کردن
size
U
اندازه بعدساختمان
to size up
U
اندازه
over size
U
بزرگتر از اندازه
of an out size
U
دارای اندازه غیر معمل
that is about the size of it
U
همینطور است
that is about the size of it
U
حقیقت امراین است
to size up
U
را براوردکردن
of an out size
U
بیرون از اندازه
(the) size of it
<idiom>
U
به شکلی که است
size
U
چسب زنی اهارزدن
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size
U
قالب
size
U
مقدار
size
U
قد
size
U
اندازه
what is your size?
U
اندازه
size
U
اهار زدن
size
U
بر اورد کردن
what is your size?
U
شما چیست
size
U
چسب زدن
size
U
وسعت
size
U
بزرگی
size
U
به اندازه کردن
life size
U
اندازه واقعی
sample size
U
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
sample size
U
مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
life-size
U
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
sample size
U
تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
life size
U
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
fit size
U
اندازه مناسب
fractional size
U
اندازه کسری
size control
U
کنترل اندازه
screen size
U
اندازه صفحه
size tolerance
U
تلرانس اندازه
size stick
U
قالب اندازه گیری
size stick
U
الت اندازه گیری پا
size effect
U
تاثیر اندازه
size constancy
U
ثبات اندازه
life-size
U
اندازه واقعی
file size
U
اندازه فایل
basic size
U
اندازه اصلی
basic size
U
اندازه اولیه
block size
U
اندازه کنده
block size
U
اندازه کندهای
block size
U
اندازه بلاک
cut to size
U
به اندازه بریدن
body size
U
اندازه بدن
type size
U
اندازه حروف
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
atomic size
U
اندازه اتمی
family size
U
تعداد افراد خانواده
cut down to size
<idiom>
U
ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
accuracy to size
U
دقت اندازه گذاری
accurate to size
U
دقت در اندازه گرفتن
Pick on someone your own size.
U
برو با هم قدهای خودت طرف بشو
effective size
U
اندازه موثر
design size
U
اندازه نامی
design size
U
اندازه طرح
trim size
U
اندازه طبیعی
sample size
U
بزرگی نمونه
pint size
U
باندازه سرسنجاق
pint size
U
کوچک
pint size
U
خرد ناچیز
pint size
U
پست
neat size
U
اندازه خالص
minimum size
U
اندازه حداقل
man size
U
اندازه مناسب یک مرد
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
limiting size
U
اندازه محدود
lessin size
U
کوچکتر
lessin size
U
خردتر
it is four times my size
U
چهاربرابر
of a large size
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
it is four times my size
U
من است چهارتای من است
it is the size of a sparrow
U
باندازه یک گنجشک است
pint-size
U
پست
type size
U
اندازه فونت
pint-size
U
خرد ناچیز
sample size
U
حجم نمونه
point size
U
برای اندازه گیری نوع یا متن
point size
U
اینچ
attack size
U
اندازه تک
atomic size
U
اندازه اتم
nuclear size
U
اندازه هسته
nominal size
U
اندازه نامی
nominal size
U
اندازه اسمی
pint-size
U
کوچک
pint-size
U
باندازه سرسنجاق
hypostatize or size
U
مسلم فرض کردن
it is of a normal size
U
دارای اندازه عادی یا معمولی است
hypostatize or size
U
شخصیت دادن به
hypostatize or size
U
ذات جدا دانستن
size of a statistical sample
[N]
U
تعداد کل داده های آماری
grain size classification
U
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
data word size
U
اندازه کلمه داده
effective size of grain
U
قطر موثر ذرات
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
standard size whole brick
U
اجر فشاری معمولی
paricle size analysis
U
دانه بندی کردن
size weight illusion
U
خطای ادراکی اندازه- وزن
fixed size records
U
رکوردهای با اندازه ثابت
effective size of grain
U
اندازه موثرذرات
olympic size pool
U
اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
Act your age
[and not your shoe size]
!
U
به سن خودت رفتار بکن !
[مثل بچه ها رفتار نکن !]
The shoes are a size too big for my feet.
U
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
to the full
U
کاملا
full well
U
خوب خوب
to the full
U
به منتهادرجه
full and down
U
ناو پر بار و سنگین
in full
U
کاملا
in full
U
تمام وکمال
full well
U
بسیارخوب
full
U
تمام
full
U
تمام تکمیل
full
U
تمام قدرت
full
U
چرخش با پشتک کامل
full
U
چرخیدن ژیمناست
full
U
ابوینی
full
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
full
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد
full
U
سیر
full
U
پر لبریز
full
U
کامل
full
U
بالغ رسیده
full
U
مملو
full
U
پری
full
U
سیری
full
U
پرکردن پرشدن
full
U
فول اکنده
full
U
پر
full
U
شرح محل یک دایرکتوری
full
U
کد فایل در آن ذخیره شده است
full
U
انباشته
full and by
U
پرونیمهپر
full up
U
پر- مملو - لبریز
I'm full.
U
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
full
U
کامل یا شامل همه چیز
full
U
ارسال داده روی کانال در دو جهت
to the full
<idiom>
U
خیلی زیاد ،به طور کامل
full
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
full
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
full
U
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full time
U
پیوسته کاری تمام وقت
full timer
U
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
full track
U
شنی دار کامل
full to repletion
U
پرپر
full timer
U
شاگردتمام روز
full time
U
زمان اشتغال بکار
full tilt
U
بسرعت
full time
U
پیوسته کار
full time
U
تمام روز
full toss
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full tracked
U
تمام شنی
full view
U
نمای روبرو
full tracked
U
تمام زنجیر
full view
U
نمای تمام رخ
full tracked
U
خودرو تمام شنی
full to repletion
U
انباشته
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
full to repletion
U
پر
full wave
U
تمام موج
full tilt
U
باسرعت زیاد
full summer
U
چله تابستان
full summer
U
عین تابستان
full sail
U
تبار مجهز
full sail
U
بابادبانهای گسترده
full rubber
U
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
full production
U
تولید کامل
full powers
U
اختیارات تام
full power
U
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
full power
U
اختیارات تام
full point
U
نقطه پایان جمله
full pitch
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
full scale
U
تمام عیار
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
full subtractor
U
تمام کاهشگر
full step
U
گام کامل
full step
U
یک قدم کامل
full spinner
U
حرکت گوی بولینگ با حالت فرفره
full speed
U
حداکثر سرعت
full speed
U
سرعت کامل
full section
U
برش کامل
full screen
U
تمام صفحه
full scale
U
اندازه طبیعی
full pitch
U
گام پر
to its full extent
<adv.>
U
کاملا
full deployment
U
تبدیلستونبهصفکامل
to its full extent
<adv.>
U
بکلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com