Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
horseshoe shaped section
U
مقطع نعل اسبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diffuser area ratio
U
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
geometrical percentage
U
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
equine
U
اسبی
horsey
U
اسبی
kelpy
U
جن اسبی
kelpie
U
جن اسبی
horse car
U
واگن اسبی
horsecar
U
واگن اسبی
ponytails
U
ارایش دم اسبی گیسو
to ride on a horse
U
روی اسبی سوارشدن
horse
U
اسبی وابسته به اسب
dragons
U
گردان سوار اسبی
horseshoe magnet
U
اهنربای نعل اسبی
prancer
U
اسبی که روی دو پا بلندمیشود
horsehead nebula
U
ابری کله اسبی
to ride on a horse
U
اسبی را سوار شدن
dragon
U
گردان سوار اسبی
ponytail
U
ارایش دم اسبی گیسو
highweight
U
اسبی که زیادترین وزن راگرفته
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
to put money on a horse
U
روی اسبی گرو بستن
to chant a horse
U
بازبان بازی یاتعریف اسبی رافروختن
daisy cutter
U
اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
stealer
U
اسبی که بطور غیرمنتظره پیروز شده
to p a vehicle or horse
U
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
tramway
U
واگن راه اهن برقی یا اسبی
limulus
U
خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
also eligible
U
اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
albanega
U
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
sleepers
U
میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleeper
U
میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
profiling
U
مقطع
profiled
U
مقطع
cross section
U
مقطع
profile
U
مقطع
profiles
U
مقطع
sections
U
مقطع
section
U
مقطع
cutting
U
مقطع
tablature
U
مقطع
segments
U
مقطع
segment
U
مقطع
trough section
U
مقطع ناودانی
transition section
U
مقطع تبدیل
rectangular section
U
مقطع مستطیلی
half section
U
نیم مقطع
sectional area
U
سطح مقطع
transverse section
U
مقطع عرضی
circular cross section
U
مقطع گرد
root section
U
مقطع ریشه
soil profile
U
مقطع خاک
oblique section
U
مقطع مایل
structural section
U
مقطع سازهای
lobule
U
مقطع کوچک
necking
U
تنگی مقطع
oblique section
U
مقطع اریب
cross section area
U
سطح مقطع
cross section
U
مقطع عرضی
aerofoil
U
مقطع ایرودینامیکی
airfoil
U
مقطع ایرودینامیکی
cross section
U
سطح مقطع
coil section
U
مقطع بوبین
cross reaction
U
سطح مقطع
compact section
U
مقطع فشرده
absorption cross section
U
مقطع جذب
conic section
U
مقطع مخروطی
areas
U
سطح مقطع
area
U
سطح مقطع
profiling
U
مقطع عرضی
profiles
U
مقطع عرضی
profile
U
مقطع عرضی
profiled
U
مقطع عرضی
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
interrupted quick flashing light
U
چشمک زن تند مقطع
cross section
U
سطح مقطع عرضی
work surface
U
سطح مقطع اصلی
work surfaces
U
سطح مقطع اصلی
egg shaped section
U
مقطع تخم مرغی
cross section
U
سطح مقطع موثر
total effective collision cross section
U
سطح مقطع موثر کل
transection
U
برش یا مقطع عرضی
box section
U
مقطع قوسی سکل
box spar
U
تیرکهای با مقطع مربع
cross sectional data
U
داده ها در یک مقطع زمانی
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
intermediate frequency section
U
مقطع فرکانس میانی
cross sectional area
U
سطح مقطع عرضی
inelastic cross section
U
مقطع برخورد ناکشسان
winding crodd section
U
سطح مقطع سیم پیچی
syllabify
U
تقسیم به هجای مقطع کردن
flumming
U
تنگ کردن مقطع جریان اب
uncurtailed bars
U
ارماتور بدون تقلیل مقطع
effective collision cross section
U
سطح مقطع برخورد موثر
blade station
U
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
podite
U
مقطع با بند پای بندپایان
cross section
U
نیمرخ پهنا مقطع موثر
form grind
U
سنگ زدن در مقطع طولی
rhombus wing
U
بالی با سطح مقطع متقارن
con di nozzle
U
نازل موتورجت با مقطع همگرا
standard egg section
U
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
syllabary
U
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
economic section
U
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
poiseuille flow
U
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
parallel aerofoil
U
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
hachures
U
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
cavalry
U
سوار نظامی سوار اسبی
mandrel
U
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
barn
U
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns
U
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio
U
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
profile drag
U
پسای مقطع پسای نیمرخ
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
at this age
U
[در این مقطع سنی]
[در این سنین]
[در این سن]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com