Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
excess
U
مقدار زیادی از چیزی
excesses
U
مقدار زیادی از چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to reinvent the wheel
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Other Matches
hyperacid
U
حاوی مقدار زیادی اسید
establish
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
compacted
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compact
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
pay through the nose
<idiom>
U
برای چیزی پول زیادی خرج کردن
put on one's thinking cap
<idiom>
U
زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
in a way
<idiom>
U
به مقدار از چیزی
pour
U
مقدار ریزپ چیزی
poured
U
مقدار ریزپ چیزی
pouring
U
مقدار ریزپ چیزی
pours
U
مقدار ریزپ چیزی
minimum
U
کوچکترین مقدار چیزی
give or take
<idiom>
U
از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
yardage
U
میزان و مقدار چیزی بحسب یارد
makeweight
U
مقدار کمبودی که باید به وزن چیزی اضافه شود
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
footage
U
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
much of it was good
U
مقدار زیادی از ان خوب بود خیلیش خوب بود
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
trap
U
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
immenseness
U
زیادی
excess
U
زیادی
profuseness
U
زیادی
excrescent
U
زیادی
profoundness
U
زیادی
overly
U
زیادی
profoundly
U
زیادی
surpluses
U
زیادی
redundance
U
زیادی
unduly
U
زیادی
excessiveness
U
زیادی
extremeness
U
زیادی
frequentness
U
زیادی
excrescential
U
زیادی
enormousness
U
زیادی
superfluous
U
زیادی
heaviness
U
زیادی
hugeness
U
زیادی
surplus
U
زیادی
greatness
U
زیادی
muchness
U
زیادی
excesses
U
زیادی
undue
U
زیادی
immensity
U
زیادی
to a large extent
U
تا حد زیادی
nimiety
U
زیادی
numerousness
U
زیادی
extras
U
زیادی
extra
U
زیادی
superfluity
U
زیادی
extra-
U
زیادی
infiniteness
U
زیادی
intensity
U
زیادی
inordinacy
U
زیادی
immoderacy
U
زیادی
supervacaneous
U
زیادی
intenseness
U
زیادی
greatly
U
به زیادی
abundance
U
زیادی
wealth
U
زیادی
for long
U
مدت زیادی
gaudery
U
پیرایههای زیادی
extensiveness
U
کثرت زیادی
to a degree
U
تادرجه زیادی
overblance
U
زیادتی زیادی
interleaf
U
برگ زیادی
inordinateness
U
زیادی بی اندازگی
over production
U
محصول زیادی
hyperacidity
U
زیادی اسید
increscent
U
زیادی توسعه
fuzz ball
U
گوشت زیادی
exorbitance
U
زیادی افراط
distichiasis
U
مژگان زیادی
outgrowth
U
گوشت زیادی
clog
U
زیادی پرکردن
largely
U
تا درجه زیادی
clogged
U
زیادی پرکردن
clogs
U
زیادی پرکردن
overweight
U
وزن زیادی
riffraff
U
زیادی توده
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
growths
U
گوشت زیادی تومور
it will not take long
U
مدت زیادی نمیخواهد
growth
U
گوشت زیادی تومور
so
U
خیلی باین زیادی
long ago
U
مدت زیادی پیش
long a go
U
مدت زیادی پیش
oversale
U
پیش فروش زیادی
it was a
U
مبلغ زیادی بود
kajillion
[slang]
U
تعداد بسیار زیادی
go on
<idiom>
U
زیادی صحبت کردن
go out of one's way
<idiom>
U
تلاش زیادی کردن
I incurred a heavy loss.
U
ضرر زیادی کردم
many of them
U
عده زیادی از انها
odd come short
U
زیادی باقی مانده
extras
U
موضوعی که زیادی است
You have given me too much.
U
زیاد ( زیادی ) به من دادی
extra-
U
موضوعی که زیادی است
make a bundle
<idiom>
U
پول زیادی درآوردن
make a killing
<idiom>
U
پول زیادی درآوردن
extra
U
موضوعی که زیادی است
over estimation
U
زیادی درنظر گرفتن
No small number of ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
quite a number of people
U
عده زیادی از مردم
Quite a few people ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
to shoot one's mouth off
<idiom>
U
زیادی حرف زدن
exairesis
U
برش اندام زیادی
redun dantly
U
بطور زائدیا زیادی
outgrwth
U
برامدگی گوشت زیادی
intensity of gravity
U
شدت با زیادی جاذبه
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
To cover (traverse)long distances.
U
مسافت زیادی راطی کردن
it makes a t. difference
U
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
To go to great expenses .
U
خرج زیادی را متحمل شدن
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
splurge on something
<idiom>
U
پول زیادی خرج کردن
lose one's shirt
<idiom>
U
پول زیادی را از دست دادن
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
Do you have an extra pen to lend me?
U
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
much sugar was left
U
قند زیادی باقی ماند
ring bone
U
استخوان زیادی در بخولق اسب
I have lost a lot of blood.
U
خون زیادی از من رفته است
polypus
U
گوشت زیادی ساقه دار
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
Suffering many privations .
U
محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
quickly
U
بدون مصرف زمان زیادی
it takes much room
U
فضای زیادی را اشغال میکند
To stint . To be cheese - paring .
U
گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
surcharge
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
I made a lot of profit in the deal .
U
دراین معامله فایده زیادی بردم
surcharges
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
polyposis
U
دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
We have two books extra.
U
دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
to pad a sentence
U
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
to overdose a patient
U
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
super numerary
U
نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
A big crowd surged into the streets.
U
جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
to face a serious problem for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
digital research inc
U
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
to occupy much space
U
فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
zeroes
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
normalization
U
تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
trouty
U
دارای تعداد زیادی ماهی قزل الا
zero
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
hard wheat
U
گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
to face a serious problem for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
new broom sweeps clean
<idiom>
U
شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
blue-chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
I cant see much difference in them.
U
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
blue chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
big fill
U
افتادن تعداد زیادی از میله هابا گوی اول
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out .
U
مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
all-rounder
U
همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
slow moving
U
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
mass meeting
U
انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
Tourists have stayed away in droves this summer.
U
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com