Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
to contrast
[with]
U
مقایسه کردن با
[برابرکردن برای مقایسه]
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
assays
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
to try out
U
خوب ازمایش کردن کاملاازمودن تصفیه کردن گداختن
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
check up
U
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
analyze
U
باتجزیه ازمایش کردن فرگشایی کردن
To weight up the pros and cons of something .
U
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
soil examination
U
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
inspect
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
experimenting
U
تجربه کردن ازمایش کردن
experiment
U
تجربه کردن ازمایش کردن
experimented
U
تجربه کردن ازمایش کردن
experiments
U
تجربه کردن ازمایش کردن
contrasted
U
مقایسه کردن
contrast
U
مقایسه کردن
contrasts
U
مقایسه کردن
contrasting
U
مقایسه کردن
compare
U
مقایسه کردن
comparing
U
مقایسه کردن
compares
U
مقایسه کردن
to make comparisons
U
مقایسه کردن
compared
U
مقایسه کردن
to draw comparisons
U
مقایسه کردن
measure
U
مقایسه کردن سنجش
to compare oppsites
U
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
to drow a p between two
U
دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
service message
U
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
collating
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
test
U
ازمایش کردن
examines
U
ازمایش کردن
gage
U
ازمایش کردن
gauges
U
ازمایش کردن
tested
U
ازمایش کردن
to bring to the proof
U
ازمایش کردن
quizzes
U
ازمایش کردن
gauge
U
ازمایش کردن
approving
U
ازمایش کردن
examined
U
ازمایش کردن
gauged
U
ازمایش کردن
tests
U
ازمایش کردن
approves
U
ازمایش کردن
examine
U
ازمایش کردن
quiz
U
ازمایش کردن
approve
U
ازمایش کردن
examining
U
ازمایش کردن
collated
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
encodes
U
کد کردن پیام
encode
U
کد کردن پیام
burying
U
کد کردن پیام
bury
U
کد کردن پیام
buries
U
کد کردن پیام
analyzed
U
با تجزیه ازمایش کردن
tests
U
ازمایش کردن امتحان
analyzes
U
با تجزیه ازمایش کردن
essays
U
ازمایش کردن ازمودن
analyse
U
با تجزیه ازمایش کردن
analysing
U
با تجزیه ازمایش کردن
tested
U
ازمایش کردن امتحان
analyses
U
با تجزیه ازمایش کردن
analyzing
U
با تجزیه ازمایش کردن
tests
U
تست کردن ازمایش
analysed
U
با تجزیه ازمایش کردن
test
U
ازمایش کردن امتحان
trials
U
ازمایش کردن ازمایشی
essay
U
ازمایش کردن ازمودن
trial
U
ازمایش کردن ازمایشی
test
U
تست کردن ازمایش
to put to proof
U
ازمایش کردن دراوردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
tested
U
تست کردن ازمایش
decoded
U
کشف کردن پیام
decode
U
کشف کردن پیام
enciphere
U
رمز کردن پیام
encodes
U
رمز کردن پیام
encode
U
رمز کردن پیام
decodes
U
کشف کردن پیام
bending test
U
ازمایش خمش ازمون تا کردن
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
deciphers
U
کشف کردن پیام کشف رمز کردن
deciphered
U
کشف کردن پیام کشف رمز کردن
decipher
U
کشف کردن پیام کشف رمز کردن
pair exchange sorting algorithm
U
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
clearer
U
پیام کشف روشن کردن
clears
U
پیام کشف روشن کردن
clearest
U
پیام کشف روشن کردن
clear
U
پیام کشف روشن کردن
foretaste
U
ازمایش قبلی پیش بینی کردن
peruse
U
بررسی کردن
bolt
[examine]
U
بررسی کردن
perused
U
بررسی کردن
surveyed
U
بررسی کردن
probes
U
بررسی کردن
checked
U
بررسی کردن
studies
U
بررسی کردن
enquire into
U
بررسی کردن
probe
U
بررسی کردن
perusing
U
بررسی کردن
check
U
بررسی کردن
studying
U
بررسی کردن
probed
U
بررسی کردن
peruses
U
بررسی کردن
determine
U
بررسی کردن
surveys
U
بررسی کردن
indagate
U
بررسی کردن
study
U
بررسی کردن
scrutinize
U
بررسی کردن
study
U
بررسی کردن
reconcider
U
بررسی کردن
survey
U
بررسی کردن
analyse
[British]
U
بررسی کردن
analyze
[American]
U
بررسی کردن
look into
U
بررسی کردن
investigate
U
بررسی کردن
dissect
[analyse]
U
بررسی کردن
evaluate
U
بررسی کردن
examine
U
بررسی کردن
explore
U
بررسی کردن
survey
U
بررسی کردن
check
U
بررسی کردن
checks
U
بررسی کردن
inspect
U
بررسی کردن
assay
U
بررسی کردن
vertical
U
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
reviewing
U
بررسی کردن مرور
reviewed
U
بررسی کردن مرور
surveyed
U
بررسی کردن بازدید
review
U
بررسی کردن مرور
reviews
U
بررسی کردن مرور
surveillance
U
تجسس بررسی کردن
scrutinized
U
بدقت بررسی کردن
scrutinize
U
بدقت بررسی کردن
scrutinising
U
بدقت بررسی کردن
scrutinises
U
بدقت بررسی کردن
scrutinizes
U
بدقت بررسی کردن
scrutinised
U
بدقت بررسی کردن
scrutinizing
U
بدقت بررسی کردن
survey
U
بررسی کردن بازدید
checked
U
مقابله کردن بررسی
check
U
مقابله کردن بررسی
checks
U
مقابله کردن بررسی
surveys
U
بررسی کردن بازدید
spellcheck
U
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
scan
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
to have
[take]
a closer look at something
U
چیزی را با دقت بررسی کردن
to check out something
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
scans
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scanned
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
to stand the racket
U
ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
to browse
U
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
to cross-check the result with a calculator
U
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
To weight the pros and cons of something.
U
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
caveatemptor
U
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
research
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researching
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
self-
U
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com