English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
broacher U مطرح کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
Other Matches
in contemplation U مطرح
propounded U مطرح
under consideration U مطرح
come up U مطرح شدن
to come on the tapis U مطرح شدن
to come up U مطرح شدن
to come upon U مطرح شدن
bring up U مطرح کردن
to bring up U مطرح کردن
to touch upon U مطرح کردن
to raise U مطرح کردن
considered U مطرح شده
propound U مطرح کردن
to bring forth U مطرح کردن
propounding U مطرح کردن
propounds U مطرح کردن
put U مطرح کردن
puts U مطرح کردن
putting U مطرح کردن
to be on the carpet U مطرح بودن
put forward U مطرح کردن
set forth for discussion U مطرح کردن
tabling U مطرح کردن
tabled U مطرح کردن
table U مطرح کردن
introduce U مطرح کردن
introduced U مطرح کردن
introduces U مطرح کردن
introducing U مطرح کردن
kaldor criterion U مطرح گردید
tables U مطرح کردن
lays U مطرح کردن
lay U مطرح کردن
to touch on U مطرح کردن
raise a question U مطرح کردن سوال
The subject under discrssion . U موضوعی که مطرح نیست
overtures U کشف مطرح کردن
posing U : مطرح کردن گذاردن
overture U کشف مطرح کردن
pose a question U سوال مطرح کردن
under consideration U مطرح شده مطروحه
poses U : مطرح کردن گذاردن
posed U : مطرح کردن گذاردن
pose U : مطرح کردن گذاردن
to bring up U تقدیم یا مطرح کردن
reoccurrence U دوباره مطرح شدن
reoccurring U دوباره مطرح شدن
The badness of the climate is immaterial. U بدی آب وهوا مطرح نیست
To discuss a question with someone . U موضوعی را با کسی مطرح کردن
to put out of court U شایسته مطرح کردن ندانستن
talk out U مطرح مذاکره قرار دادن
Money is no object at all . U پول اصلا" مطرح نیست
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to put to the issue U بطور متنازع فیه مطرح کردن
extrajudicial U خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه
When wI'll the matter come up for discussion ? U موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
rehashes U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashed U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehash U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
lay U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lays U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
cross action U در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
discusses U مطرح کردن گفتگو کردن
discussing U مطرح کردن گفتگو کردن
discussed U مطرح کردن گفتگو کردن
hold forth U مطرح کردن سخنرانی کردن
discuss U مطرح کردن گفتگو کردن
moot U مطرح کردن دادخواهی کردن
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crusher U له کننده
fluxing oil U اب کننده
ear-splitting U کر کننده
rebutter U رد کننده
hopper U لی لی کننده
attacking U تک کننده
surfy U کف کننده
solvent U اب کننده
syncopator U غش کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com