English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ideal U مطابق نمونه واقعی
ideals U مطابق نمونه واقعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
by the square U مطابق نمونه
classics U مطابق بهترین نمونه
classic U مطابق بهترین نمونه
reconstruction U نمونه مطابق اصل
reconstructions U نمونه مطابق اصل
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
congurous U مطابق
complied with U مطابق با
corresponding to U مطابق
secundumn U مطابق
similiar U مطابق
in register U مطابق
from U مطابق
according to U مطابق
frae U مطابق
in keeping U مطابق
incompliance with U مطابق
pursuant U مطابق
correspondents U مطابق
within U مطابق
matched U مطابق
correspounding U مطابق
after U مطابق
correspoundent U مطابق
corresponding to U مطابق با
correspondent U مطابق
confirming U مطابق
corresponding U مطابق
according U مطابق
complying U مطابق با
complies U مطابق با
accordant U مطابق
complied U مطابق با
consilient U مطابق
respondent U مطابق
agreeably to U مطابق
respondents U مطابق
similar U مطابق
even with U مطابق
comply U مطابق با
pedagogically U مطابق فن تعلیم
adjust U مطابق کردن
synchronising U مطابق بودن
synchronize U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
newfashioned U مطابق مد روز
synchronizes U مطابق بودن
relevant U وابسته مطابق
physiologically U مطابق فیزیولوژی
as usual U مطابق معمول
by my watch U مطابق ساعت من
constitutionally U مطابق قانون
synchrinized U مطابق بودن
testamentary U مطابق با وصیت
synchronises U مطابق بودن
posh U مطابق مد روز
corresponds U مطابق بودن
corresponded U مطابق بودن
fashionably U مطابق معمول
correspond U مطابق بودن
correspound U مطابق بودن
traditionally U مطابق احادیث
conform to U مطابق بودن با
after the manner of U بتقلید مطابق
orthodox U مطابق مرسوم
corresponding U مطابق متشابه
up to date U مطابق روز
posher U مطابق مد روز
poshest U مطابق مد روز
synchronised U مطابق بودن
in accordance with U مطابق موافق
up-to-date U مطابق روز
hygienically U مطابق بهداشت
homologize U مطابق شدن
geometrically U مطابق هندسه
astronomically U مطابق هیئت
at my request U مطابق با تقاضای من
to correspond to U مطابق بودن
to U برحسب مطابق
trendier U مطابق آخرین مد
trendiest U مطابق آخرین مد
trendy U مطابق آخرین مد
quite the thing U مطابق بارسم معمول
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
modular U مطابق اندازه یامقیاس
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
biblical U مطابق کتاب مقدس
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
musically U مطابق اصول موسیقی
currencies U مطابق روز بودن
meet U مطابق شرایط بودن
meets U مطابق شرایط بودن
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically U مطابق علم اموزش
technically U مطابق اصول فنی
metronomic U مطابق میزانه شمار
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
currency U مطابق روز بودن
up-to-date U مطابق اخرین طرز
parallel U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
ethically U مطابق علم اخلاق
discretionally U مطابق میل و اختیار
anatomically U مطابق علم تشریح
true life U مطابق زندگی روزمره
dialectically U مطابق قواعد منطق
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
true copy U رونوشت مطابق با اصل
constitutional U مطابق قانون اساسی
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
accentually U مطابق تکیه صدا
parallelling U نظیر مطابق بودن با
up to date U مطابق اخرین طرز
parallelled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
parallels U نظیر مطابق بودن با
unfeigned U واقعی
veridical U واقعی
virtual U واقعی
essentials U واقعی
actuals U واقعی
very U واقعی
ex post saving U واقعی
card-carrying U واقعی
ex post U واقعی
positive U واقعی
concrete U : واقعی
McCoy U واقعی
actual U واقعی
veritable U واقعی
righted U واقعی
right U واقعی
veracious U واقعی
objective U واقعی
real U واقعی
lifelike U واقعی
factually U واقعی
factual U واقعی
essential U واقعی
literal U واقعی
true life U واقعی
righting U واقعی
objectives U واقعی
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
updates U مطابق روز پیش بردن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
updated U مطابق روز پیش بردن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
update U مطابق روز پیش بردن
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com