English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
name U مشهور نامدار
names U مشهور نامدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
renowned U نامدار
famed U نامدار
rents U نامدار
renting U نامدار
rented U نامدار
celebrity U شخص نامدار
celebrities U شخص نامدار
of renown U نامور نامدار
inscribed stock U سهام نامدار
pleiad U هفت شخص نامدار
path U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
paths U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
function U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functioned U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functions U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
grand U مشهور
illustrated U مشهور
of renown U مشهور
known U مشهور
celebrated U مشهور
grander U مشهور
grandest U مشهور
putative U مشهور
of reputation U مشهور
well thought of U مشهور
illustrous U مشهور
reputable U مشهور
popular U مشهور
magnific U مشهور
well known U مشهور
well-thought-of U مشهور
loud U مشهور
of d. U مشهور
rented U مشهور
renting U مشهور
rents U مشهور
reputed U مشهور
louder U مشهور
proverbial U مشهور
famous U مشهور
well-known U مشهور
famed U مشهور
loudest U مشهور
go-ahead U مشهور
historic U مشهور
renowned U مشهور
well known U معروف مشهور
to create an image for oneself as somebody U مشهور شدن
to make a noise in the world U مشهور شدن
glaring U اشکار مشهور
sayings U گفتار مشهور
as is well known U چنانکه مشهور
renown U مشهور کردن
celebrator U مشهور کننده
saying U گفتار مشهور
reputedly U بطور مشهور
famed for valour U دردلاوری مشهور
known U مشهور معروف
as the saying is U مثلی است مشهور
accepted barbarism U غلط مشهور یا پذیرفته
to create an image for oneself as somebody U معروف و مشهور شدن
as the saying goes U مثلی است مشهور
reputably U بطور معتبر یا مشهور
name brand U علامت تجارتی مشهور
popularizer U مشهور ومتداول کننده
world wide U مشهور جهان متداول درهمه جا
tron U یک پسوند عالی فنی و مشهور
calebrate U باتشریفات انجام دادن مشهور کردن
proverbially U بشکل ضرب المثل بطور مشهور
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
pc paint U برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
sidekick U برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
sidekicks U برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
she was her putative daughter U اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
pc write U IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
worthy of remark U قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
cbasic U یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
visicalc U یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
macintosh U یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش
atari U نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
word star U یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
Mohtasham design U طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com