English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frankly U رک وپوست کنده
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
kinnikinic U برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
kinnikinnick U برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
smokehouse U محل دود دادن گوشت ماهی وپوست دباغی وغیره
kinnikinnic U برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
leaching U دباغی بوسیله اب نمک وپوست درخت وغیره تصفیه خاک
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
chunk U کنده
chunks U کنده
clog U : کنده
stock U کنده
clogged U : کنده
block aead U سر کنده
pulled U کنده
timber U کنده
bilboes U کنده
graven U کنده
stocked U کنده
chump U کنده
chumps U کنده
clogs U : کنده
log U کنده
stub U کنده
stubbed U کنده
stubbing U کنده
stubs U کنده
anvil stock U کنده
blocked U کنده
bloc U کنده
blocs U کنده
logs U کنده
blocks U کنده
block U کنده
knockstone U کنده
dugout dewelling U کنده
graving U کنده کاری
husked U پوست کنده
aboveboard U پوست کنده
wooden anvil stock U کنده چوب
glyptics U کنده کاری
building blocks U بنا کنده
grits U جوپوست کنده
engraver U کنده کار
leg pickup U کنده کشی
dugouts U کنده شده
dugout U کنده شده
trunks U کنده درخت
trunk U کنده درخت
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
logrolling U کنده غلتانی
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
olympic lift U کنده یک چاک
plummer block U کنده محور
leg lift and side roll U کنده سرانبون
logs U کنده چوب
engravers U کنده کار
picked U پوست کنده
hulled U پوست کنده
in intaglio U بشکل کنده
in plain english U پوست کنده
peeled U پوست کنده
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
ingraving U کنده کاری
inside sarma U انواع کنده رو
log U کنده چوب
plummer block U کنده شفت
carver U کنده کار
blockette U کنده کوچک
block length U درازای کنده
deblocking U کنده شکنی
deblock U شکستن کنده
stumps U کنده درخت
stumping U کنده درخت
stumped U کنده درخت
stump U کنده درخت
block mark U نشان کنده
stumpy U پر از کنده درخت
block size U اندازه کنده
control block U کنده کنترل
building block U کنده ساخت
building blocks U کنده ساخت
unstuck U کنده شده
entry block U کنده مدخل
building block U بنا کنده
blocked U کنده مانع ورادع
carved U کنده کاری کردن
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
trunks U الوار کنده چوب
carves U کنده کاری کردن
blocks U کنده مانع ورادع
block U کنده مانع ورادع
break ground U لنگر از زمین کنده شد
chalcographer U کنده کاری روی مس
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
dug in U سنگر کنده شده
logged U از کنده پاک شده
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
loggats U کنده کوچک دیرک
intagliated U کنده کاری شده
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
plain U ساده پوست کنده
record blocking U کنده یی کردن مدارک
loggets U کنده کوچک دیرک
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
rock hewn U از کوه کنده شده
stubby U پراز کنده درخت
carve U کنده کاری کردن
shelled almond U بادام پوست کنده
quarried U ازکان کنده شده
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
carvings U کنده کاری کردن
plains U ساده پوست کنده
ptisan U گندم پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
trunk U الوار کنده چوب
plainer U ساده پوست کنده
groats U گندم یاجوپوست کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
she is a peach U هلوی پوست کنده است
ivory carving U کنده کاری روی عاج
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ditches U ابرو کنار راه کنده
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
ditch U ابرو کنار راه کنده
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
ditched U ابرو کنار راه کنده
zincograph U روی کنده کاری شده
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
logs U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
log U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
ablate U کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
levels U مستقیم
first-hand U مستقیم
beeline U خط مستقیم
bee line U خط مستقیم
firsthand U مستقیم
attributive U مستقیم
levelled U مستقیم
leveled U مستقیم
level U مستقیم
straightish U مستقیم
straight U مستقیم
straighter U مستقیم
straightest U مستقیم
directs U مستقیم
unintermediate <adj.> U مستقیم
straight line code U کد خط مستقیم
straight line code U کد مستقیم
straight line U خط مستقیم
righting U مستقیم
righted U مستقیم
right U مستقیم
straight line U مستقیم
on line U مستقیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com