English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
weaponary U تسلیحات جنگ افزارها
weapon system U سیستم جنگ افزارها
weapon system U مدل جنگ افزارها
weapons assignment U مامورکردن جنگ افزارها
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wear tables U جداول سایش جنگ افزارها
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
employment U کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
collective fire U تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
trust U مسئولیت
trusted U مسئولیت
trusts U مسئولیت
responsibly U با مسئولیت
liability U مسئولیت
menage U مسئولیت
liabilities U مسئولیت
liability to disease U مسئولیت
responsibilities U مسئولیت
unresponsive U بی مسئولیت
burthen U مسئولیت
onus U مسئولیت
irresponsible U بی مسئولیت
amenableness U مسئولیت
responsibility U مسئولیت
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
charges U بار مسئولیت
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
load U فشار مسئولیت
office U مسئولیت احرازمقام
offices U مسئولیت احرازمقام
implied trust U مسئولیت فرضی
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
imputability U مسئولیت اخلاقی
responsible U مسئولیت دار
primary interest U مسئولیت اصلی
post U مقام مسئولیت
product liability U مسئولیت محصول
loads U فشار مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
posts U مقام مسئولیت
constructive trust U مسئولیت قهری
cark U بار مسئولیت
charge U بار مسئولیت
in common <idiom> U مسئولیت داشتن
amenability U احساس مسئولیت
liability U الزام مسئولیت
liabilities U الزام مسئولیت
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
law of tort U مسئولیت مدنی
post- U مقام مسئولیت
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
area of responsibility U منطقه مسئولیت
control unit U قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
irresponsibly U بدون داشتن مسئولیت
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
peril U بیم زیان مسئولیت
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
without engagement U بدون تقبل مسئولیت
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
sponsor U مسئولیت راقبول کردن
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
over worked man U مهره شطرنج پر مسئولیت
law of tort U قانون مسئولیت مدنی
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
liability for damages U مسئولیت در برابر خسارت
perils U بیم زیان مسئولیت
law of torts U قانون مسئولیت مدنی
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
i/o U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
amoral U بدون احساس مسئولیت اخلاقی
disclaimers U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimer U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
caveat subscriptor U مسئولیت به عهده عضو میباشد
What do I care? U چطور این مسئولیت من است؟
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
loose U از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser U از قید مسئولیت ازاد ساختن
loosest U از قید مسئولیت ازاد ساختن
Responsibility weighed him down U بار مسئولیت کمرش را خم کرد
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
ignorance of law is no excuse U جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
see to it <idiom> U مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
broad shoulders U نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
(in) charge of something <idiom> U مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
nak U کد کنترل انتقال بین المللی که توسط یک ترمینال گیرنده برگردانده شده است AknowledgeCharacter Negativeکاراکتر تصدیق منفی
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
input U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
buck passer U شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to pass the buck to somebody U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
to pass the buck <idiom> U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
to shuffle off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
To wash ones hands of somebody (something). U دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
One insust not step aside and diclaim responsibility . U نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected U باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability U بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
control code U کد کنترل
rein U کنترل
control U کنترل
controls U کنترل
line control U کنترل خط
check-up U کنترل
check-ups U کنترل
controlling U کنترل
minor control U کنترل کم
control U کنترل کردن
in check <idiom> U غیرقابل کنترل
sequence checking U کنترل متوالی
to heel <idiom> U تحت کنترل
carriages U کنترل چاپگر
bowden control cable U کابل کنترل
birth control U کنترل موالید
n/c U کنترل عددی
project control U کنترل پروژه
government control U کنترل دولتی
monetary control U کنترل پولی
ground control U کنترل زمینی
run wild <idiom> U غیرقابل کنترل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com