Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dairy farm
U
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی
dockyards
U
کارخانه کشتی سازی
coking plant
U
کارخانه ذغال سازی
dockyard
U
کارخانه کشتی سازی
concrete plant
U
کارخانه بتن سازی
ship yard
U
کارخانه کشتی سازی
nailery
U
کارخانه میخ سازی
dye works
U
کارخانه رنگ سازی
wirework
U
کارخانه سیم سازی
salt works
U
کارخانه نمک سازی
engineering works
U
کارخانه ماشین سازی
ropewalk
U
کارخانه طناب سازی
powder mill
U
کارخانه باروت سازی
pottery factory
U
کارخانه چینی سازی
concreting plant
U
کارخانه بتن سازی
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی
factory team
U
تیم کارخانه اتومبیل سازی
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
winery
U
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
iron master
U
رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
white meat
U
لبنیات
dairymen
U
لبنیات فروش
dairyman
U
لبنیات فروش
dairying
U
تولید و فروش لبنیات
d. products
U
لبنیات فراوردههای شیری
dairies
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
dairy
U
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
plantations
U
مزرعه
corn field
U
مزرعه
crofts
U
مزرعه
farmed
U
مزرعه
croft
U
مزرعه
farm
U
مزرعه
farms
U
مزرعه
plantation
U
مزرعه
stead
U
مزرعه
planter
U
صاحب مزرعه
champs
U
قهرمان مزرعه
farm-yard
U
حیاط مزرعه
planters
U
صاحب مزرعه
dry farm
U
مزرعه دیم
farmstead
U
مزرعه وابنیه ان
homesteads
U
مزرعه رعیتی
family farm
U
مزرعه خانوادگی
farmhand
U
کارگر مزرعه
farm hands
U
کارگر مزرعه
homestead
U
مزرعه رعیتی
farm hand
U
کارگر مزرعه
farm yields
U
بازده مزرعه
farmyards
U
محوطه مزرعه
farmyard
U
محوطه مزرعه
farm yard
U
حیاط مزرعه
collective farm
U
مزرعه اشتراکی
paddies
U
مزرعه شالیکاری
champing
U
قهرمان مزرعه
champed
U
قهرمان مزرعه
champ
U
قهرمان مزرعه
paddy
U
مزرعه شالیکاری
farming
U
مزرعه داری
farmers
U
مزرعه داران
kibbutzim
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
poor farm
U
مزرعه اردوی کار
kibbutzes
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutz
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
outfield
U
مزرعه دور افتاده
hennery
U
مزرعه یا محل پرورش مرغ
farmstead
U
مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
pan
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan-
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
ranch
U
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
pans
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
ranches
U
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
commune
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
gingang
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
plant
U
کارخانه
plants
U
کارخانه
workplaces
U
کارخانه
workplace
U
کارخانه
factory-spun
U
نخ کارخانه ای
work
U
کارخانه
manufactory
U
کارخانه
shopped
U
کارخانه
shop
U
کارخانه
worked
U
کارخانه
factories
U
کارخانه
shops
U
کارخانه
factory
U
کارخانه
house work
U
کارخانه
workhouses
U
کارخانه
workhouse
U
کارخانه
works
U
کارخانه
coopery
U
کارخانه
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
siren
U
سوت کارخانه
sirens
U
سوت کارخانه
packingplant
U
کارخانه کنسروسازی
power house
U
کارخانه برق
packinghouse
U
کارخانه کنسروسازی
He is running ( runs ) the factory .
U
او کارخانه را می گرداند
gasworks
U
کارخانه گاز
shed
U
کارخانه سرپوشیده
power station
U
کارخانه برق
gas works
U
کارخانه گاز
manufacturing
U
کارخانه دار
power stations
U
کارخانه برق
industrialists
U
کارخانه دار
smelting plant
U
کارخانه ذوب
sheds
U
کارخانه سرپوشیده
fulling mill
U
کارخانه قصاری
works superintendent
U
مدیر کارخانه
works inspector
U
بازرس کارخانه
breweries
U
کارخانه ابجوسازی
electric plant
U
کارخانه برق
brewery
U
کارخانه ابجوسازی
generating plant
U
کارخانه برق
sirenic
U
سوت کارخانه
generating station
U
کارخانه برق
ex factory
U
تحویل در کارخانه
shedding
U
کارخانه سرپوشیده
smeltery
U
کارخانه گدازگری
factory chimney
U
دودکش کارخانه
ex mill
U
تحویل در کارخانه
industrialist
U
کارخانه دار
plant
U
نبات کارخانه
studios
U
کارگاه کارخانه
studio
U
کارگاه کارخانه
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
plant construction
U
ساختمان کارخانه
pilot plant
U
کارخانه نمونه
ice plant
U
کارخانه یخ ساز
bookbindery
U
کارخانه صحافی
spinning
U
کارخانه نخریسی
cut back
U
تعطیل کارخانه
manufacturers
U
صاحب کارخانه
out
<adv.>
U
بیرون از کارخانه
manufacturer
U
صاحب کارخانه
installation
U
کارخانه نصب
chimney stalk
U
دودکش کارخانه
lock out
U
تعطیل کارخانه
installations
U
کارخانه نصب
spinning factory
U
کارخانه نخ ریسی
cast steel plant
U
کارخانه فولادریزی
cotton factory
U
کارخانه نخ ریسی
cotton mill
U
کارخانه نخ ریسی
copper smelting plant
U
کارخانه ذوب مس
plants
U
نبات کارخانه
manufactoring plant
U
کارخانه تولیدی
cement plant
U
کارخانه سیمان
mills
U
کارخانه نورد
mill
U
کارخانه نورد
manufaturer
U
صاحب کارخانه
car factory
U
کارخانه خودروسازی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
mill
U
کارخانه اسیاب کردن
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
lock out
U
بسته شدن کارخانه
mills
U
کارخانه اسیاب کردن
printworks
U
کارخانه چیت بافی
ashery
U
کارخانه نمک قلیاسازی
stonework
U
کارخانه سنگ بری
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
glassworks
U
کارخانه شیشه گری
gas works
U
کارخانه تولید گاز
energy plant
U
کارخانه تولید نیرو
metallurgical plant
U
کارخانه ذوب اهن
saw mill
U
کارخانه اره کشی
contractor plant
U
کارخانه پیمان کار
fields
U
خارج اداره یا کارخانه
plant
U
ماشین الات کارخانه
shops
U
کارخانه خرید کردن
smeltery
U
کارخانه ذوب فلزات
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com