English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electrically U مربوط به الکتریسیته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
electricity U الکتریسیته
creepage U مد الکتریسیته
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electric current U جریان الکتریسیته
electric conductor U هادی الکتریسیته
voltage source U منبع الکتریسیته
electric conduction U هدایت الکتریسیته
animal electricity U الکتریسیته بدن
positive electricity U الکتریسیته مثبت
electrical U مر بوط به الکتریسیته
electric generator U مولد الکتریسیته
brain potential U الکتریسیته مغز
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
static electricity U الکتریسیته ساکن
electrostatics U الکتریسیته ساکن
induced electricity U الکتریسیته القائی
electro physic U فیزیک الکتریسیته
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
negative electricity U الکتریسیته منفی
hot-wired U سیم حاوی الکتریسیته
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
hot-wires U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire U سیم حاوی الکتریسیته
generators U وسیله تولید الکتریسیته
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
hot wire U سیم حاوی الکتریسیته
generator U وسیله تولید الکتریسیته
electrometer tule U لامپ الکتریسیته سنج
electrometer valve U لامپ الکتریسیته سنج
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
static U الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
phase difference U اختلاف فاز جریان الکتریسیته
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
inductivity U ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
IEC connector U استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
positive U قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
meter power supply U امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
pertinent U مربوط به
condequent U مربوط
germane U مربوط
lineal U مربوط به خط
pertaining U مربوط به
related U مربوط
coherent U مربوط
pertinent U مربوط
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
coordinate U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
affined U مربوط
curatorial U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
relevant U مربوط
apposite U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
proper U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
caprine U مربوط به بز
pertinenet U مربوط
as for U مربوط به
irrelevant U نا مربوط
for U مربوط به
ovarian U مربوط به تخمدان
affiliated U مربوط ساختن
glyptic U مربوط به حکاکی
affiliate U مربوط ساختن
hawaiian U مربوط به هاوایی
baronial U مربوط به بارون
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
polar U مربوط به قط بها
nasal U مربوط به بینی
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
ameboid U مربوط به امیب
fractional U مربوط به بخشها
amebic U مربوط به امیب
fossils U مربوط بادوارگذشته
fractional U مربوط به بخشهایی
amazonian U مربوط به امازونها
acetarious U مربوط به سالاد
nautical U مربوط به کشتیرانی
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
outbound U مربوط به خارج
communist U مربوط به کمونیسم
fistulous U مربوط به ناسور
racing U مربوط بمسابقه
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
futuristic U مربوط به اینده
expiratory U مربوط به زفیر
filiate U مربوط ساختن
fossil U مربوط بادوارگذشته
faunae U مربوط به جانوران
brumal U مربوط به زمستان
vehicular U مربوط به خودرو
dependent U مربوط محتاج
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
agrologic U مربوط بخاکشناسی
adulterous U مربوط به زنا
operatic U مربوط به اپرا
haemic U مربوط بخون
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
goidelic U مربوط بسلت
glossal U مربوط به زبان
genethliac U مربوط به طالع
gallinaceous U مربوط بماکیان
concern U مربوط بودن به
communists U مربوط به کمونیسم
concerns U مربوط بودن به
garlicky U مربوط به سیر
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
calligraphic U مربوط به خطاطی
caloric U مربوط به کالری
capitular U مربوط بفصل
meteorological U مربوط به هواسنجی
cerebellar U مربوط به مخچه
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
thematic U مربوط بموضوع
chromatic U مربوط به رنگها
chromic U مربوط به کرومیوم
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
valedictory U مربوط به خداحافظی
as to U عطف به مربوط به
arteriovenous U مربوط به رگها
astrological U مربوط به نجوم
c U مربوط به کامپیوتر
bardic U مربوط به رامشگری
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com